وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

شادمانی صحنه را بوسید و رفت!

امروز ۲۶ آذر ماه ۸۷ ایمیلی از استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر جلیل دوستخواه دریافت نمودم در رفتن مردی که شادی و سرزندگی را به ایرانیان هدیه میداد. دیروز نیز از جناب آقای دکتر شاهین سپنتا پیام تلخ رفتن آن مرد را دریافت کردم و در پاسخ ِ پیام نوشتم: 

خبر تلخ درگذشت ِ مردی که به یاری ِ هنر اش خنده را به مردم ایران هدیه میداد، در "ایران نامه" خواندم و دریغ که چون اویی که شادی را برای مردم اش میخواست قدر ندانستند! باشد که روان اش به مینو اندر شاد باشد!

«شادی مثله ثروت میمونه، اگه تولیدش نکنی حق استفادش رو نداری» (برنارد شاو) 

اکنون نیز متن ِ پیام دکتر دوستخواه و بخشی از یادواره ی این هنرمند را به نقل از "ایران شناخت" در اینجا می آورم: 

دوست ارجمند
در صورتی که مایل باشید و مناسب بدانید می توانید یادواره ی ِ هنرمند ِ نامدار ِ میهنمان رضا ارحام صدر را که دیروز خاموش شد از تارنمای ایران شناخت در  از این اوستا بازنشردهید.
بدرود.
ج. دوستخواه


http://www.iranshenakht.blogspot.com


... ارحام صدر، در زندگی ی ِ شخصی و اجتماعی اش نیز -- چنان که از چون اویی می سزید -- مردی پاک نهاد و درست کردار و میهن دوست و پایْ بند به پیوند و پیمان با مردم و میهن و خدمتگزاران ِ راستین ِ آنان بود و در این راه، از خطرکردن نیز واهمه و پروایی نداشت. نقل ِ خاطره ای از او، می تواند بازگوی ِ اندیشه و گفتار و کردار ِ نیک ِ او باشد.
در هنگامه ی سیاه ِ ٢٨ امرداد ١٣٣٢، ارحام صدر کارگردان و گوینده ی ِ ارشد ِ رادیو ِ محلّی ی ِ اصفهان بود.
در پسین ساعت های ِ آن روز ِ فاجعه بار، هنگامی که او و همکارانش به عادت هر روزه، خود را برای ِ پخش ِ خبرهای ِ شامگاهی آماده می کردند، بانگ ِ شوم ِ جارچیان ِ کودتا را از رادیو تهران شنیدند که جُغدوار ندای ِ پیروزی ی ِ دشمنان ِ آزادی و سربلندی ی ِ ایران و ایرانیان را سرداده بودند تا سِر آنتونی ایدن، نخست وزیر ِ وقت ِ بریتانیا با شنیدن ِ آن، بتواند در آن شب -- به گفته ی خود ِ وی -- در کشتی ی تفریحی اش در دریای ِ یونان، خواب ِ خوشی داشته باشد!
امّا ارحام صدر، در آن هنگامه ی ِ هَول، خود را نباخت و به ابتکار ِ شخصی، با دلیرْمردی ی ِ تمام، از رادیو اعلام داشت:
"از رادیو تهران صداهای شومی به گوش می رسد! ملّت پیروز است! مصدّق پیروز است!"
نظرات 3 + ارسال نظر
محمود دهقانی چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:12 ق.ظ http://dehgani.persianblog.ir

چند سال پیش برای پژوهشی اصفهان بودم و به مارتا پیترز سر زدم و بناهای دیگر صفوی. آقایان ادیب عزیز و متقی عزیز سنگ تمام گذاشتن. همچنین کتابخانه پردیس. اما مقاله دکتر دوستخواه مثل تمامی مقالاتشان نیشتری به واروجلوه گران ۲۸ امرداد بود. پایدار باشید

میچکا چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.royaye-rira.blogfa.com

در مرگ ِ من بخند
که خنده های تو را دوست می داشتم
به جهانی که در آن گریستن ساده ترین عادت انسانها بود!
.
.
.
آن سوی عشقی اینچنین
مرگ
آغاز ِ بهار است!

--------
روحش شاد ویادش گرامی....

بهرام روشن ضمیر شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:37 ب.ظ http://pajuhesh-iranshenasi.blogfa.com

با درود.
با محمود دهقانی هم سخنم. جناب دوستخواه گویی از وضع هوا و مسائل اقتصادی و ژئوپولیتیکی و هنری هم فقط برای القای اندیشه خود درباره رویداد 28 امرداد بهره میگیرند و بس!!.
این شیوه درست نیست.
با سپاس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد