وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

همین، با تو می گویم ...



همین

با تو می گویم "جوینده ی راه ِ راستی" که "دروغ" و "سیاهی" را تاب آوردی و پذیرفتی!

همین با تو می گویم که سخن ات از "پاکی" و "راستی" گوش ِ دانشجویان و دوستان ات و همه ی فلک را کر کرده!

شاید نیازی که به دوست داشتن داشتی، به خود فریبی درباره ی آنچه دوست داشتی از "ایران ِ پاک و بزرگ"، تا اینجا، تا این لحظه در 31 سالگی ات بحران را به تأخیر انداخته بود!

همین

منفجر شو، اینطور بهتر است:

یک نفس ِ بلند هوای پاک، یک نسیم ِ خنک ِ صبحگاهی در کنار ِ دریا

کمک ات می کند تا همه ی بخارات مردابی ِ وجود ات را جارو کنی!


نگاه های ِ پر کینه را به یاد داری؟

دوست دارند تا پست و خوار شوی

دوست دارند تا مقاومت ِ اخلاقی و ایمان ِ متخاصم ات را سرکوب کنند

دوست دارند تا تو را در سطح ارزش های خود تنزل دهند

که تو را در پای ِ خود بیفکنند و از این راه نیروی ِ خود را بر خود ثابت کنند.

می توانی هزار بار از خودت بپرسی که این احتیاج به آلوده ساختن چیست که در این جماعت است:

آلوده ساختن ِ هر چیز ِ پاکی که در وجود ِ تو و هم-اندیشان ات است؟



پاسخ را بگذار برای ات هزار بار بگویم:

نیروی ِ زندگی در این جماعت بیش از آن است که بیهودگی ِ خود را تحمل کنند، از اینرو می خواهند که دیگران هم مانند خودشان بی بر باشند، و تا جایی که بتوانند در این راه می کوشند:

غلامانی که با سماجت می کوشند تا مردان ِ بزرگ و اندیشه های بزرگ را تا حدّ ِ قامت خود پست کنند.



تو آدم نمی شوی بیچاره؟ پس بخوان! بخوان از سروده های آن شاعر تا وقتی که "دروغ" نیشخند ات زد و گمان کرد که تمام شده ای، بداند که پایان نداری:


اگر ایران بجز ویرانسرا نیست

من این ویرانسرا را دوست دارم

اگر تاریخ ِ ما افسانه رنگ است

من این افسانه ها را دوست دارم

نوای ِ نای ِ ما گر جانگداز است

من این نای و نوا را دوست دارم

اگر آب و هوایش دلنشین نیست

من این آب و هوا را دوست دارم

به شوق ِ خار ِ صحراهای ِ خشکش

من این فرسوده پا را دوست دارم

من این دلکش زمین را می پرستم

من این روشن سما را دوست دارم

اگر بر من ز ایرانی رود زور

من این زورآزما را دوست دارم

اگر آلوده دامانند، اگر پاک

من ای مردم شما را دوست دارم



نظرات 1 + ارسال نظر
جواد مفرد کهلان یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:24 ق.ظ http://far-hang.blogspot.com

می توان این ویران سرا در طی یک نسل سبزه پوش نمود. من به عنوان دانشجوی آبیاری به دگرگون نمودن هوای خشک ایران مرکزی و شرقی برنامه ها و طرحهایی عملی و غیر عملی داشتم. ولی دیدم کویر فرهنگی و سیاسی میهن سر راه است. سرانجام در سن حدود پنجاه سالگی بدین نتیجه رسیدم که اگر آبهای تنگه هرمز چهارصد متر بالا بیاوریم از طریق دو طونل میتوان آبها به باطلاق جازموریان و کویر لوت ریخت. این هم وقتی عاید میگردد که همچون چوئن لای معتقد باشیم سرمایه میهن تمامی مردم مملکت است و سر از آسمانها به سوی الهه مادر زمین بگیریم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد