وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

«شیخ بهایی ِ معمار»، افسانه است؛ و نه واقعیـّت

نگارنده، پیشتر در مقاله ی «نشانِ دلبستگی های شیخ بهایی به ریاضیات و معماری در کشکول»، به این نتیجه رسیده بود که اطلاقِ لقبِ معمار به شیخ بهایی و اینکه روز بزرگداشت او، روز معمار نام گیرد، جای ایراد دارد. جدا از اینکه هیچ اشاره ی قابل توجهی به دانش و علائق معماریِ او در کتابِ مستطابِ "کشکول" نمی شود، آثار معماری منسوب به او، همچون ساختن منار جنبان، طراحی صحن و سرای حرم رضوی، طراحی گنبد مسجد جامع عباسی اصفهان و ... از منابعی نامطمئن دانسته می شود و نمی توان به آنها تکیه نمود.

نگارنده، همین موضوع را در مصاحبه با خبرگزاریِ مهر، از نو تکرار نمود. در مصاحبه ی مذکور، آقایِ "حشمت الله انتخابی"، اشاره داشته اند که

اگر خصوصیات عجیبی که درباره حمام ِ شیخ بهایی گفته می شود مانند اینکه با یک شمع و یا گاز متان کار می کرده و غیره درست باشد، حداقل جهانگردانی که به این شهر سفر کرده و توضیحاتی درباره بناهایی از جمله حمام شیخ بهایی داده اند، نیز اشاره ای به این موضوع داشتند. ضمن ِ اینکه، در تاریخ کتیبه سردر حمام شیخ بهایی آمده این حمام 34 سال پس از فوت ایشان ساخته شده است*.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* اشاره به تاریخی است که در قالبِ شعر بر روی تزئین کاشیکاری سردر ورودیِ حمام شیخ بهایی نوشته شده است: چون یکی از درون برون آید/ صحت و عافیت بود تاریخ . که به حسابِ جُمّل میشود: 1065 ه.ق

کتیبه ی سردر حمام شیخ بهایی

همچنین، همانجا، دکتر "شاهین سپنتا " اشاره ی مفیدِ دیگری داشته اند:

نامگذاری سوّم اردیبهشت به نام روز شیخ بهایی از اساس اشتباه است. ما بارها به مسئولان شهر و شورای اصفهان و شورای فرهنگ عمومی گفتیم که اصرار آنها بر روز سوم اردیبهشت به نام روز معمار آن هم بر اساس روز تولد شیخ بهایی کاملاً بی‌اساس است*.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* ولادت شیخ بهایی را در 26 ذیحجه ی سال 953 هجری قمری دانسته اند، که به تقویم هجری شمسی، میشود 8 اسفند سال 925 خورشیدی؛ وفاتِ "شیخ" را هم در 12 شوال سال 1030 هجری قمری گفته اند، که به تقویم هجری شمسی، میشود 8 شهریور سال 1000 خورشیدی

 

نگارنده در آن مصاحبه گفته بود که 

هیچ سندی وجود ندارد تا ثابت کند که شیخ بهایی در زمینه ی طراحیِ "میدان نقش جهان" و یا "مسجد امام اصفهان" نقشی داشته است؛ اما چون در بین مردم از مقام بالایی برخوردار بود، به همین دلیل طراحیِ بیشتر بناها و مکان های مهم را به ایشان نسبت می دادند!

باری، امروز یکی از استادانم مقاله ای را (منتشره در شماره 138 از "کتاب ماه علوم و فنون" ـ خرداد 1390 ) از جنابِ آقای دکتر "جعفر طاهری" در تأیید گفته هایِ بنده معرفی نمودند. که بخشهایی از آن را ذیلاً میآورم:

در "مستدرک الوسایل" از سید عزالدین حسین بن حیدر کرکی، از شاگردانِ خودِ شیخ بهایی، نقل شده است که هر نادره و غریب و شگفتی را به شیخ بهایی نسبت داده اند، و بیشتر ِ آنها دروغ و بی مستند است.

"مدرس تبریزی" در "ریحانة الادب" در باب آثار منتسب به شیخ مینویسد:

غرائب بسیاری بدو منسوب میدارند؛ در هر جا که امر عجیبی ببینند و یا بشنوند، از آثارِ شیخ-اش دانند. چنانچه گویند، دیوار صحن مقدس مرتضوی از آثار هندسی ِ شیخ است؛ ...

همچنین، تعیینِ سمتِ قبله ی مسجد شاه اصفهان، تقسیم آب زاینده رودِ اصفهان به مالکین و رعایا و قراء و محلاتِ آن شهر، [...] مناره ی جنبانِ اصفهان، ساختمان گلخن حمامی در اصفهان که به حمام شیخ معروف است ـ بطوریکه آب حمام با یک شمع گرم میشده است، و نظایر اینها که در بعضی از کتب تراجم مرقوم و یا در السنه دایر است.

- طرح تقسیم آب زاینده رود ـ موسوم به: طومار شیخ بهایی: "نفیسی" به نقل از "محمدباقر الفت" خاطرنشان میسازد که مدرک انتسابش به شیخ، فقط شهرت بین عوام است؛ والا در صدر نسخه ی طومار، به تنظیم آن در سال 923 ه.ق تصریح مینماید" .آقابزرگ طهرانی" نیز در "الذریعه" خاطرنشان میکند که این طومار، به نادرست به شیخ نسبت داده شده است. و نهایتاً "شاردن" که در سال 1076 ه.ق به ایران آمده بود، و از شهرتِ "شیخ" نیز آگاهی داشت، پس از اشاره به رودخانه ی "زنده رود" و انشعاب جداول و جویبارها از آن برای استفاده ی باغ ها و مزارع، هیچگونه اشاره ای به نقش ِ "شیخ" در این کار و یا انتسابِ آن به او نمیکند.

به نظر میرسد تمامی مدارک تاریخی، دلالت بر عدم انتساب طومار موجود، به شیخ دارد.

- طرح شهر جدیدِ "نجف آباد" (در نزدیکی ِ اصفهان) : ... تنها میتوان امکانِ پیشنهادِ آنرا (به دلیل جایگاه بالای حکومتی) به شیخ بهایی منسوب داشت؛ زیرا "اسکندربیک منشی" که غالبِ ساخت و سازهایِ "شاه عبّاس" را در ایران نام برده است، هیچگونه اشاره ای به "شیخ" و یا نقش ِ او نکرده است.

- مسجد جامع عباسیِ اصفهان: "پوپ" دوره ی ساخت این مسجد را از 1020 تا  1047 ه.ق (اتمام: 17 سال پس از درگذشتِ "شیخ") میداند. در این مسجد، سه فعالیت عمده به شیخ بهایی منسوب است. 1. تعیین دقیق قبله ی مسجد. 2. طراحی شاخص آفتابی و 3. طراحی گنبد ِ مسجد با قابلیتهای صوتی (آکوستیکی).

"ملا جلال منجم" در ضمن رویدادهای مربوط به 1011 ه.ق آورده است:

شاه عبّاس را مهندسی بود صاحبِ بصیرت و طراحی مانی سیرت [...] در این سال، "معمار" طرح عماراتی فرموده بودند، از جمله میدانی که طولش و دورش نهری بود موشح به چنار و بید و در دور ِ آن دو رویه بازاری مشتمل بر دکاکین وسیع.

و در ضمن رویدادهای 1020 ه.ق نیز آورده است:

 ... چون طرح مسجد (جامع عباسی) کشیده شد، [استاد مذکور] به احسن اوقات و اسعد ساعات، بنای مسجد جامع در کنار میدان جدیدِ اصفهان نمودند.

از سوی دیگر، در کتیبه ی سردر مسجد جامع عباسی، از معمار و مهندس اصلی بنا، استاد علی اکبر اصفهانی به روشنی نام برده شده است.

"ملا جلال منجم"، همینطور (بی-اشاره به نام ِ "شیخ بهایی) در خصوص تعیینِ قبله ی مسجد جامع عبّاسی گفته است:

<روز پنجشنبه، پنجم ربیع الاخر، عُلما جمع شده و قبله ی مسجد جامع عباسی تعیین نمودند>.

بنابراین به نظر میرسد، با توجه به ملاحظاتِ فوق، انتساب طراحی هندسی گنبدِ جامعِ عبّاسی و بالطبع ویژگیهای صوتی ِ آن، و همچنین نقشِ بارزِ "شیخ" در تعیینِ قبله ی این مسجد، به دور از واقعیت باشد.

[...]

دستاوردِ این مقاله، تصریح ِ این نکته است که نسبتِ دیرینه ی «شیخ بهایی ِ معمار»، با توجه به ملاحظاتِ پیش گفته، بسیار دور از واقعیت به نظر میرسد. صِنفِ معماران و بنّایان در گذشته، مبتنی بر سلسله مراتبی بوده است، که فرد پس از طیِ مراحل مختلف، امکان ِ وصول به مراتبِ بالا را داشته است؛ که به دلیل فعالیتهای گسترده ی "شیخ" در حوزه های علمیه و مشغله های حکومتی و سفرهای متعدد، امکان ِ انتسابِ این عنوان را با تردید مواجه میکند.

مورّخان در خصوص نقش "شیخ" در آثار معماری دوره ی صفوی سکوت نموده اند ـ به جز مأموریتِ شیخ به همراهِ ملاجلال منجم و علیرضا عباسی به مراغه، برای بررسی احیای رصدخانه، که ظاهراً عملی هم نشده است ـ و هیچ گزارش متقنی مبنی بر ارتباط شیخ با آثار منسوب به او ثبت نشده است.

[این مقاله را، بطور کامل، میتوانید از اینجا دریافت دارید]



پیشنهادِ نگارنده


نگارنده، در آخرین مصاحبه ی خود با روزنامه ی قُدس ، که پیش از مطالعه ی مقاله ی جناب آقای دکتر طاهری انجام شده بود، و در تاریخ 29 مرداد 1392 ـ در صفحه ی 8 آن روزنامه به طبع رسیده است (دریافتِ  پی.دی.اف)، به جفایِ تاریخی در حق معمار مشهور ایرانی، "قوام الدین شیرازی" ، اشاره نموده است؛ و اکنون، پیشنهاد دارد که روز ِ معمار با روزِ بزرگداشتِ این معمار، قرین گردد. در موردِ "قوام الدین شیرازی"، مقاله ی ارزشمندی در نشریه ی «گلستان هنر، شماره 16، تابستان 1388» به قلم جناب آقای "مهدی گلچین عارفی" به طبع رسیده است؛ که در آن چنین آمده

نام ِ استاد "قوام الدین شیرازی" بعنوان معمار، در متونِ زیر آمده است: جغرافیای حافظ ابرو (بعنوانِ معمار ِ مدرسه و خانقاهِ شاهرخ در هرات)، مجمل فصیحی ِ فصیح خوافی، مطلع سعدینِ عبدالرزاق سمرقندی، روضة الصفای میرخواند، تذکره ی مجالس النفائس امیر علی شیر نوایی، تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی و حبیب السیر خواندمیر. همچنین نام ِ ایشان در کتیبه های بناهایِ زیر ذکر شده است: مسجد گوهرشادِ مشهد، و مدرسه ی غیاثیه ی خرگرد

این مقاله را، بطور کامل، میتوانید از اینجا دریافت دارید


به نظر نگارنده، بر استادان و مدرّسان ِ تاریخ ِ معماری ِ ایران است که از طریق ِ "شورای فرهنگ عمومی" (زیر مجموعه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران)، بازنگری در مناسبتِ روز سوّم اردیبهشت را خواستار شده و بطور جدّی پیگیری نمایند؛ و "روزِ معمار" را در مناسبتِ دقیق ِ تاریخی-اش، یعنی قرین ِ زادروز ِ استاد "قوام الدین شیرازی" ، تعریف نمایند.

نظرات 13 + ارسال نظر
ج. دوستخواه چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:30 ب.ظ

درود.
دوست گرامی،
پژوهش شیوا و رسای شما را خواندم
حق مطلب را به خوبی اداکرده اید. دست مریزاد!

درود استادِ ارجمند
سپاس از عنایتِ شما
پاینده باشید و تندرست

عادل چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:56 ب.ظ

شاید از دانشش در زمینه هندسه برای طراحی بنا استفاده شده باشه.در این صورت مانند مهندس معمار ی های امروز بوده.البته امروزه هم لفظ معمار به بنا گفته میشه که مهندسان معماری رو شاکی میکنه:)

عادل جان، مهم این است که برای حرفهایمان، سند داشته باشیم؛ وگرنه خیلی چیزها میشود گفت. معماران ِ قدیم، فقط بنّا نبوده اند؛ از گزارشهایی که درباره ی امثال ِ "قوام الدین شیرازی" در دست است، میتوان دانست که "دانشمند" بوده اند و اهل ِ شناخت و معرفت.

عادل چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:59 ب.ظ

زیاد نباید این مناسبت های دولتی رو جدی گرفت یاغش عزیزم.طرف چون فقیه بوده خواستن با چسباندن عنوان معمار در واقع اهداف سیاسی خودشون رو در اذهان ملت بیچاره جا بیاندازند.7 سال پیش کارآ موزی داشتیم که معتقد بود آیت اله حسن زاده آملی نابغه ریاضیه.در علم نجوم از آمریکا باهش تماس میگیرن و سوال می پرسند!!!!!!! حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.در مورد بناهای قدیم من ترجیح میدم واژه هنرمند رو برای سازندگانش بکار ببرم.اجرای بعضی کاشی کاری ها در بناهای قدیمی مخصوصا زیر گنبدها با اون دقت و ظرافت حتی امروزه هم سخت شگفت انگیزه!بدون کامپیوتر چطور محاسبه میکردند!ریاضی دان بودن کافی نیست. حتی اجرای یک شکل هندسی ساده درک و نبوغ و ساعتها تجربه می خواهد.از هزاران قطعه کاشی در مغز شون یک پازل تشکیل میدادند و با نبوغ میلیمتری می ساختندش!حیف که اکثرا دانش اجرایی رو سینه به سینه و استاد و شاگردی نگه میداشتند نه مکتوب و حتی برخی مواقع اسمی هم از هنرمند ش نیست !

سپاس عادل جان از نظرت. همانطور که گفتی، معمارانِ بناهایِ فاخری مثل مسجد گوهرشادِ مشهد و یا مسجد شیخ لطف الله، و ... ، نام خودشان را با خاکساری ِ تمام در کتیبه ها آورده اند؛ بدون ِ هیچ ادعایی. هنرمندانِ کاشیکار هم همانطور که گفتی، غالباً هویت-شان مخفی است؛ و بر کارهایِ فاخرشان، نامی از خود نیاورده اند.

مهرداد پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:37 ق.ظ

دوستِ گرامی، سوم اردیبهشت را انجمن مفاخر معماری ایران به عنوان روز معمار پیشنهاد کرده و نه شورای فرهنگ عمومی. اگر به تقویم منتشره توسط شورای فرهنگ عمومی دقت بفرمایید، مناسبت مصوب شده این روز، روز بزرگداشت شیخ بهایی است و نه روز معمار. البته اینکه فرمودید شیخ بهایی در سوم اردیبهشت به دنیا نیامده و فوت هم نشده، بحث دیگری است.

سپاس از توضیحاتتان. ولی اینطور که "روابط عمومی شورای فرهنگ عمومی کشور" در تاریخ اوّل اردیبهشت 1388 از طریق"خبرگزاری فارس" اعلام نموده، پیشنهادِ یکی گرفتن ِ "روز ِ معمار" با "روزِ بزرگداشتِ شیخ بهایی" در "شورای فرهنگ عمومی کشور" به تصویب رسیده است؛ هرچند که تا کنون توسطِ "شورای عالی انقلاب فرهنگی" به تصویب نهایی نرسیده است: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8801310690

علی نعمتی یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:41 ق.ظ

سلام
یاغش جان من هم با نظر شما بشدت موافقم و در عجب بودم از این نامگذاری چرا که هر آنچه در گذشتاه معماری ایران تا قبل از قوام الدین بود در کار او منعکس بود و در آثار بعد از او موثر. بنابراین قووام الدین را می توان به واقع شهیرترین معمار ایرانی دانست و شکل دهنده معماری وزین و باشکوه و اصیل قرون هشت و نه (عصر مظفری و تیموری) بود شایسته و بایسته است که در این مورد امری پی افکند و چاره ای اندیشید

سلام و سپاس علی جان از نظرت. برقرار باشی.

شمسی فاطمی سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:39 ق.ظ

یکی از مهم ترین دلایل انتساب کارهای بزرگ مهندسی به این شخص، اعتقادات آن زمان مردم به عالم شیعی بوده و حکومت جهت محکم تر کردن این اعتقاد از آن بهره می جست. البته من درباره ی انتساب مادی های اصفهان به این شخص کاملا تحقیق کردم و با دلایل زیادی رد میشه که میتونید به کتاب زاینده رود از سرچشمه تا مرداب دکتر حسینی ابری مراجعه کنید. در کتاب فن آبیاری هم اشاره شده که دلیل انتساب چنین مواردی به عالمان دینی جلوگیری از جدال مردمان بر سر مساله ی مناقشه آمیزی مثل آب بوده و مقدس جلوه دادن حکم مربوط به آن.

سپاس؛ نظرتان جالب بود "جلوگیری از جدالِ مردمان بر سر ِ آب با آمدن ِ نام یک عالم دینی" ...
در کتابِ ذیل نیز ـ همانطور که پیشتر اشاره داشتم ـ اصل ِ طومار ِ تقسیم آبِ نهرهای اصفهان (مادی ها)، از "میر فضل الله شهرستانی" دانسته شده است:
محمودیان، محمد. زاینده رود اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان، دی ماه 1348

علیرضا شنبه 27 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:18 ب.ظ http://shabsheer.mihanblog.com/

درود. مطلب بسیار با ارزشی بود. در باب گرمخانه شیخ بهائی، من مدتی هست که کارگاه مرمت این گرمخانه مشغول هستم و رفت و آمد زیادی به این گرمخانه دارم. متاسفانه دخل و تصرفات به این بنا به حدی زیاد هست که حتی اگر فرض بگیریم که این بنا ساخته شیخ بهائی هست اثبات اینکه این گرمخانه خصوصیت ویژه ایی داشته و با شمع و گاز متان فعالیت می کرده تقریبا غیر ممکن هست.

در باب تاریخ ساخت گرمخانه من نظریه دیگری که دیدم و فکرم رو مشغول کرد این هست که در مصرع اول گفته میشه اگر "یکی" از درون برون آید /// صحت و عافیت بود تاریخ
در واقع در مصراع اول شرط تاریخ بودن صحت و عافیت را کم کردن(یا از درون برون آمدن) "یکی" ذکر می کنه.

در صورت کم کردن یکی از صحت و عافیت به عدد 1025 میرسیم.
البته در نهایت حتی اگر این بنا در دوران حیات شیخ ساخته شده باز دلیل کافی برای نسبت دادن این گرمخانه به او نیست.

دوست داشتم نظر شما را در مورد این گونه محاسبه تاریخ ساخت حمام بدونم.

البته ظاهرا این شعر در حمام قجر در قزوین هم استفاده شده.
http://shafaqna.com/persian/other-services/featured/item/43387-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%82%D8%AC%D8%B1-%D9%82%D8%B2%D9%88%DB%8C%D9%86.html

درود. سپاس از نظر و توجه-تان. در خصوص تاریخ، همانطور که خودتان هم موردِ مشابه ِ حمام قجر ِ قزوین را مثال زدید، "صحت و عافیت" (1065 ه.ق) تاریخ است. اگر "یکی" از آن کم شود، میشود 1064 ه.ق. البته اگر به قول شما "یکی" به جُمَّل کسر شود، میشود 1025 ه.ق.
-----------------------

« گرمابه ی "قجر" در شهر قزوین، در زمان شاه عباس دوّم ساخته شده است. کتیبه ای که در گذشته بالای سردر ِ آن وجود داشته، متضمن این بیت بوده است:
ساخت از لطف شاه حمامی / به لطافت قبول هر مقبل / چو یکی از درون برون آید / "صحت عافیت" بود تاریخ
که "صحت عافیت" نشان دهنده ی تاریخ ساخت، یعنی سال 1059 ه.ق است.»
(سلطان زاده، حسین. گرمابه قجر، معماری و فرهنگ، شماره 48 ، سال چهاردهم، تابستان 1391)

فرجزاده یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:52 ب.ظ

سلام ازاینکه همه ی اثار شیخ را منکر میشی متشکرم.

پروا سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:30 ق.ظ http://parvapoems.blogfa.com/

سلام دوست عزیز.امشب به مقاله ای از شما در باب شیخ بهایی برخوردم که از خواندنش واقعا لذت بردم.آنچه می توانم بگویم این که تقدس اشخاص در ذهنیت عامه ؛ پرده ای بر عیوب و ناتوانی های آن می کشد.و در این میان اگر سیاست و قدرت نیز دخیل در این ماجرا شود ؛ آنچنان ملغمه ای از حقیقت بوجود می آید که به هیچ ورد و جادویی رفع نخواهد شد.و اگر بگویی یا بنویسی تو را به حسادت و بدبینی و گزافه گویی متهم می کنند.مقاله شما باور مرا به این موضوع محکمتر کرد که بازخوانی دانسته ها و باورهامان اگر نه یک باید اما یک ضرورت است.

سلام. ممنون از نظرتان

Ji_rez چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1396 ساعت 05:29 ب.ظ

محاسبۀ ابجدی: ص (90) + ح (8) + ت (400) + و (6) + ع (70) + ا (1) + ف (80) + ی (10) + ت (400) =1065؛ که در مصراع اول گفته شده که باید عدد ابجدی کلمۀ «یکی» (10+20+10=40) از «درونِ» جمع ابجدی عبارت «صحّت و عافیت» (1065) «بیرون آید» (یعنی کم شود) که حاصل آن (1025ق) سال طراحی و ساخت این گرمابه است؛

امیر دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:26 ق.ظ

ارائه این مقاله به چه دردی خورد.
خبر دادن زمان فوت شیخ بهایی از لسان خودشان و اشعار بسیار زیبا و پند آموز مثل نان و حلوا و... دلیل و اثبات بر خارق العاده بودن ایشان میدهد.و همچنین تربیت شاگردان فوق العاده مثل ملاصدرا.فیض کاشانی.فیاض و....

ارائه‌ی این مقاله "به این درد خورد" که نشان داد معمار بودن شیخ بهایی افسانه است و هیچ سندی پُشت‌اش نیست.

سید جمعه 29 تیر‌ماه سال 1397 ساعت 10:41 ب.ظ

بزرگی مقام علمی شیخ بزرگتر از این است که با یک مقاله نقض شود.
شیخ بهایی طراح و مهندس بوده نه مجری سازه
شاگردان شیخ گواه بزرگی جایگاهش است

X + y پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 12:44 ق.ظ

کم تو تاریخ حکومتمون نبوده که به عالمان شیعه، فضائل و کراماتی نسبت بدن که انگار قدیسن. شیخ بهائی هم شاید یکی از اونا باشه. یا مثلا درباره یکسری از دانشمندان تو مدرسه حرفایی به ما میزدن، به عنوان مثال میگفتن که انیشتین و نیلز بور مسلمان بودن که این حرف واقعا احمقانست، در واقع انیشتین بینابین بی خدایی و ندانم گرایی بوده و نیلز بور هم یه اتیئست بوده، پس بعید نیست این کراماتی که به بهائی نسبت میدن چ تدو پرت باشه، چون میخوان اسلامشونو گنده کنن..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد