در میان وقایع تاریخی، کمتر دیده شده است که سرنوشت کشوری را یک "دزدِ بدنام" رقم زند و بعدها همین دزد بخاطر خدمتش بخشوده گردد، نامش روی یک پارک ملی (+) نهاده شود و انجمنهای مردمنهادی هم مفتخرانه پرچماش را بالا برند و به ناماش نشریه بزنند! همه از این خاطر که در هنگامهی نبردِ نیواورلئان به سال 1815 میان قوای انگلستان و آمریکا، ژان لافیت، دزد دریاییِ مشهور، تصمیمی میهنپرستانه و سرنوشتساز میگیرد و با جانبداری از قوای آمریکا و همراهی با ژنرال اندرو جکسون، شکستی سخت را بر ارتشِ کارآزمودهی بریتانیا تحمیل میکنند.
نقاشی زیر: تصرف واشنگتن توسط قوای انگلستان در سال 1814 و آتش زدن ساختمانهای دولتی
[منبع: ویکیپدیا]
نقاشی زیر: ساختمان کنگرهی آمریکا در واشنگتن، سال 1814 ـ پس از تخریب توسط قوای بریتانیا
[منبع: ویکیپدیا]
تصویر زیر: تابلوی نقاشی از نبرد نیواورلئان در سال 1815 و فرماندهیِ ارتش آمریکا توسط اندرو جکسون.
[منبع: ویکیپدیا]
عکس زیر: توافق ژنرال اندرو جکسون (با بازی چارلتون هستون) با ژان لافیت (با بازی یول برینر) در فیلم بوکانیر(1958)
نبردِ نیواورلئان و یکتا-فضیلتِ آن دزد دریایی (ژان لافیت)، موضوع و مایهی آثار محققانه و داستانهای تاریخی فراوانی قرار گرفته است. یکی از آنها، کتابِ «لافیت، دزد دریایی» نوشتهی پژوهشگرانهی لایل ساکسون در سال 1930 است.
تصاویر زیر: روی جلد و داخل کتاب «لافیت، دزد دریایی»
نفاشیهای زیر: نمونه اسکیسهای ارزشمندِ کتاب [با کلیک کردن، بزرگنمایی دارد]
مطالعهی کاملِ کتاب در اینجا
کتاب بالا، هشت سال پس از نشرش، مورد اقتباس سینمایی سیسیل بی. دومیل قرار گرفت؛ در حالیکه برای نوشتن فیلمنامه، از هارولد لَمب [نویسندهی مشهور نووِلهای تاریخی، که در ایران هم با ترجمهی آثارش مانندِ کوروش کبیر، تیمور لنگ، اسکندر مقدونی، چنگیزخان، سرکردهی قزاقها، عُمر خیام و ... شناخته شده است] مشورت و یاری گرفته بودند. در این فیلم، بازیگرانی چون فردریک مارچ (در نقش ژان لافیت)، آکیم تامیروف (در نقش دومینیک یو) و آنتونی کوئین حضور داشتند.
تصویر زیر: پوستر فیلم بوکانیر (1938)، ساختهی سیسیل بی. دومیل.
با بازی فردریک مارچ (وسط)، آکیم تامیروف (بالا- راست) و آنتونی کوئین (بالا- چپ)
تصاویر زیر: نماهایی از فیلم بوکانیر (1938). با حضور آنتونی کوئینِ جوان
کوئین، در آن هنگام، چهرهای شناخته شده نبود؛ ولی 20 سال بعد زمانی که سیسیل بی. دومیل تصمیم گرفت نسخهای بهروز از فیلم سال 1938-اش را روانهی پردهی سینماها کند، کوئین دارندهی دو جایزهی اسکار [برای بازی در فیلمهای زنده باد زاپاتا (1952) و شور زندگی (1956)] بود و حضوری مؤثر در فیلم همهی دورانها جاده (1954) داشت؛ و از همه مهمتر اینکه، داماد توانگر دومیل شده بود و پدر ِ نوههایش .
تصویر زیر: جشن ازدواج آنتونی کوئین با کاترین دومیل (دختر خواندهی سیسیل بی. دومیل)، سال 1937.
در چپ و راستِ عکس، آقا و خانم دومیل نیز حضور دارند.
عکس زیر: آنتونی کوئین و کاترین دومیل و فرزندشان
دومیل، از روی بیماری و ضعفِ پیری، زمام کارگردانی فیلم ِ خود را به دامادِ معتبر-اش میسپارد؛ و اینگونه، اوّلین و آخرین فیلمی که آنتونی کوئینِ بزرگ کارگردانی میکند، عینیت مییابد؛ فیلمی با عنوان بوکانیر (دزد دریایی) در سال 1958.
تصاویر زیر: پوستر فیلم بوکانیر (1958) + آنتونی کوئین و سیسیل بی. دومیل در پشت صحنهی فیلم
بخش اعظم فیلم، داخل استودیو فیلمبرداری شد و همانطور که انتظار میرفت، مرتبهای سفارشی یافت و بازتابی شد از سلیقهی دومیل تا هنرِ کوئین. ستارگانِ متعددش نظیرِ یول برینر، شارل بوایه، کلر بلوم و چارلتون هستون هم نتوانستند آن را از فیلمی متوسط به اثری فاخر بدل سازند؛ تلاشهای بزرگانی مانند اِلمِر برنستاین (سازندهی موسیقی متنِ فیلم) و ادیث هِد (طراح لباسِ فیلم) هم در موفقیتاش کارگر نیفتاد. با این همه، منتقدان، بازی چارلتون هستون را در نقش ژنرال اندرو جکسون ستودند و ادیث هِد و گروه همکارش را با نامزدیِ اسکار، مورد تفقد قرار دادند.
تصاویر زیر: ادیث هِد (طراح لباس فیلم) و یکی از طرحهایش برای فیلم بوکانیر (1958). او برای این فیلم، نامزد جایزهی اسکار شد.
وی، نابغهای بود که در کل 33بار نامزد اسکار شده بود و 9 جایزهی اسکار را از آنِ خود کرده بود.
چارلتون هستون، پیشتر نیز در سال 1953، در فیلم "بانوی رئیسجمهور" (همسر رئیسجمهور) نقش اندرو جکسون را بازی کرده بود. اندرو جکسونـی که بعدها از مقام ژنرالی به ریاستجمهوری آمریکا ارتقا مییابد و تصویرش روی اسکانسهای 20دلاری چاپ میشود.
تصویر زیر: چارلتون هستون (در نقش اندرو جکسون) با سوزان هیوارد. در نمایی از فیلم "بانوی رئیسجمهور" (1953)
تصویر زیر: چارلتون هستون (در نقش اندرو جکسون) با اینگر استیونس. در نمایی از فیلم بوکانیر (1958)
تصویر اندرو جکسون (هفتمین رئیسجمهور آمریکا) بر روی اسکناس 20دلاری
[با کلیک، بزرگنمایی دارد]
------------------------------
زیرنویس فارسی فیلم:
ظاهراً نسخهای از این فیلم، قبل از انقلاب، در استودیوی مولنروژ دوبلهی فارسی شده بود و صداپیشگانی چون عزتاله مقبلی (به جای سیسیل بی. دومیل)، محمود نوربخش (به جای یول برینر) و ایرج دوستدار (به جای چارلتون هستون) در آن هنرنمایی کرده بودند. ولی متأسفانه اکنون اثری از آن نسخهی دوبله ــ به جز پیشپردهای کوتاه ــ بر جای نمانده است. هیچ زیرنویس فارسیای هم برای فیلم موجود نبود. بنابراین به پیشنهاد یکی از دوستان، به ترجمهی متن فیلم و تهیهی زیرنویسِ فارسیاش اقدام نمودم.
- دانلود زیرنویس فارسی فیلم بوکانیر (1958) از سایت فارسیسابتایتل.
- دانلود زیرنویس فارسی فیلم بوکانیر (1958) از سایت سابسین.
پیشپردهی دوبلهی فیلم بوکانیر (1958) در آپارات
تماشا و دانلود فیلم بوکانیر (1958) در فورشیرد و نماشا با زیرنویس فارسی
دانلود فیلم بوکانیر (1958) با کیفیت عالی از سایتِ نایتمووی (+ زیرنویس فارسی)
---------------------------
عکسهای پشت صحنهی فیلم:
برای دوستداران سینمای کلاسیک، بیشک بوکانیر فیلمی ویژه است؛ دیدنِ آنتونی کوئین در مقام کارگردان و در حال هدایتِ بازیگران فیلم در عکسهای به یادگار مانده از پشت صحنه، جالب و فراموشنشدنی است.
------------------------------
سکانس ماندگار:
اغلب منتقدین، سکانس ماندگار فیلم را "نبرد نهایی با ارتش بریتانیا" معرفی نمودهاند؛ ولی نگارنده، سکانس "مجلس خوشآمدگویی به ژنرال جکسون در بدو ورودش به نیواورلئان" را دوست میدارد؛ آنجا که آنِت و دختران، ترانهی فولکلور "باربارا آلن" را اجرا میکنند و ژنرالِ خسته به یاد خانه و همسرش راشل میافتد. در ویکیپدیا نام فیلمهایی که این ترانه (یا ملودیاش) به نوعی در آنها آمده [مثل "پیانو"ی جین کمپیون]، ذکر شده است؛ امّا جای "بوکانیر" به راستی خالیست!
این سکانس را در فورشیرد به اشتراک گذاشتهام.
اجرای خاطرهانگیز قدیمی این ترانه از "برادلی کینکاید" را هم جهت مقایسه، در پیکوفایل و فورشیرد قرار دادهام.
تصویر بالا: بخشی از مردابهای حفاظتشدهی باراتاریا در پارک ملی ژان لافیت
آلوئیس ییراسِک (1851-1930)، نویسندهی مشهور ِ چک، در سال 1894، کتابِ «افسانههای کهنِ چِک» را به رشتهی تحریر درآورد. این کتابِ حماسی، مورد استقبال فراوان نوجوانان و مردم قرار گرفت و جایگاه ویژهای در ادبیاتِ آن سامان یافت.
[دانلود PDF کتاب با تصویرسازیهای زیبای Věnceslav Černý ]
نمونه صفحاتِ کتاب در زیر: [با کلیک روی تصاویر، بزرگنمایی میشوند]
-------------------------------------------------
اقتباس سینماییِ یرژی ترنکا
در سال 1953، یرژی ترنکا، انیماتور نابغهی چِک، هفت داستان از این کتاب را در قالبِ یک انیمیشنِ عروسکیِ 79 دقیقهای روانهی پردهی سینماها نمود:
1- افسانهی فرمانده "چِک"، نیایِ بزرگِ مردم چک، که آنها را به سرزمین جدیدی بر کرانهی رود ولتاوا ـ در دامنهی کوهِ ریپ هدایت کرد.
2- حکایت فرمانده "کروک" که دستور به ساختِ قلعهی مقدّسِ ویشهراد بر پرتگاهِ مشرف به رودِ ولتاوا داد؛ و حکایتِ سه دختر او: کازی، تِتا و لیبوش.
3- افسانهی "بیوُی"، پسر ِ سُدیوای، که پیروزمندانه گراز وحشی را شکار میکند و به وصالِ "کازی" (دختر ِ ارشدِ کروک) میرسد.
4- افسانهی "پرهمیسل"ِ برزیگر:
پس از مرگِ کروک، کوچکترین دخترش "لیبوش" به قدرت میرسد و زمام امور قبیله به دستِ زنان میافتد. او توانایی پیشگوییِ آینده را دارد و مردانش را برای یافتن همسری ـ که پادشاهِ جدید چِکها شود ـ رهسپار روستایِ استادیس میکند؛ جایی که اسبی سپید آنان را بسوی برزیگری "پرهمیسل"نام هدایت میکند.
5- افسانهی جنگِ زنان (نبردِ دوشیزگان) :
دورهای که قدرت در دستِ "لیبوش" بود، زنان را اختیارات فراوان بود؛ ولی پس از ازدواجش با پرهمیسل و تأسیس خاندانِ پرهمیسلید، مردان بر زنان سَروری میجویند و همین امر "ولاستا" (ندیمهی لیبوش) را برمیآشوبد تا با جوخهای از زنان به نبردِ مردان درآیند. آنان "شارکا"ی زیبارو را با طناب به درختی در جنگل میبندند و او را طعمهی در بند کردنِ "تیراد" میکنند ... [ترنکا، پایانِ تلخ این داستان را با پایانی صلحآمیز و آشتیجویانه در فیلماش جایگزین نموده است!]
6- افسانهی "ژسومیسل" و "هوریمیر" :
در ایام پادشاهیِ ژسومیسل، تبِ طلا همهگیر میشود. به فرمانِ او، کشاورزان را به کارِ معدن میگمارند و همین امر سبب از بین رفتن زراعت و آبادانی میشود. "هوریمیر" نجیبزادهی خاندانِ نئومتلسکی، این وضعیت را تاب نمیآورد ... .
7- نبرد با لوچانیان:
در ایام سلطنتِ "نِکلان"ِ بزدل، "ولاستیسلاو"ِ شرور از قبیلهی همسایهی لوچانی بر ضدِ پادشاهیِ چِکها میشورد و روستاها را به آتش میکشد. نِکلان، که خودش شهامت مبارزه با او را ندارد، پسرعموی جوانش "چِستمیر" را مُلبّس به جامهی رزماش نموده، راهیِ نبرد میکند ....
-------------
اکثر منتقدین سینمایی، این فیلم را اثری ارزنده و فاخر ارزیابی نمودهاند که نقطهی عطفی در تاریخ انیمیشنسازی به شیوهی استاپموشن میباشد. ژرژ سادول، در فرهنگِ فیلم معروفاش، این انیمیشن را بخاطر استفاده از عروسکهایی با چهرههای جاندار و تعددِ "سیاهیلشکر"ها ستوده است و اقتباس ترنکا را با اقتباس فریتس لانگ از "نیبلونگن" مقایسه کرده! [1]
فیلم، اکثراً بر صحنهپردازیهای شاعرانهی ترنکا میچرخد تا بر دیالوگ. ولی در سکانس پایانی، بیانِ تصویریِ ترسها و تردیدهای پادشاه"نِکلان"، با نجواهای پیاپیِ ضمیر ِ ناآراماش عجین میگردد و منظری مکبثگونه میآفریند.
یری ترنکا در پشت صحنهی انیمیشن "افسانههای کهن چک" (1952)
زیرنویس فارسی فیلم:
ترجمهی متن این انیمیشن، به خواستِ نگارنده، از روی زیرنویس فرانسوی آن، توسط آقای نیما فرزادفر به انجام رسید و سپس توسط نگارنده، ضمنِ مقابله با زیرنویسِ روسی، تصحیح و اصلاح گردید.
هنگام جستوجوی بیحاصل برای پیدا کردنِ ترجمهای فارسی از اثر مشهورِ آلوئیس ییراسک، مُطّلع شدم که در اوایل دههی 1330 شمسی، "افسانههای باستانیِ مجارستان" (و نه افسانههای چِک) توسط زندهیاد فضلالله مهتدی (صبحی) به فارسی ترجمه و بازنویسی شده بود؛ ولی در واقعهی کودتای 28 مرداد، چون اسم مجارستان رویاش بود، بعنوان اینکه کتاب مربوط به بلوک شرق است، ایادیِ حکومت آن را از چاپخانهی پیک ایران بردند و آتش زدند! [2]
اینک، این ترجمهی فارسی از "افسانههای کهن چِک" را به یادِ "صبحی" تقدیم به نوجوانان و فرزندان ایرانزمین میکنیم.
- زیرنویس فارسی فیلم Staré povesti ceské : دانلود از سایت سابسین.
اطلاعات فیلم در: IMDB
تماشا و دانلود فیلم از نماشا در سه بخش: بخش اوّل - بخش دوّم - بخش سوّم
تماشا و دانلود فیلم از آپارات:
تابلوی "نبردِ دوشیزگان" بر اساس افسانههای کهن چک. اثر یوزف ماتاوزر
[1] نک: فرهنگ فیلمهای سینما (ج 1). تألیف ژرژ سادول. ترجمهی هادی غبرائی و همکاران. نشر آینه، تهران: 1367. ص 76.
[2] نک: در جستجوی صبح (خاطرات عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر). نشر روزبهان، تهران: 1394. ص 375.