وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

نخستین مقالـه‌ام در نگره


امروز نشریه‌ نگره‌ی دانشگاه شاهد اطلاع داد که اصل مقاله‌ام با عنوان «مطالعه مقایسه‌ای نقاشی‌های دیواری ...»، منتشر شده و در وب‌سایت این نشریه قرار گرفته است.

 
خوشحالم که این مقاله‌ی پژوهشی در نشریه برتر وزارت علوم در گروه هنر و معماری (با رتبه الف) به چاپ رسیده است. ولی خوشحالی‌ بیشترم از این بابت است که نام دانشجویانی که در این مقاله با من همکاری داشتند در صفحه آخر مقاله درج شده است. نشریه نگره در فُرمت خود، بخش «سپاسگزاری» ندارد، ولی با اصرار من گنجانده شد. امیدوارم مایه‌ی دلگرمی آن دانشجویان دیروز مهندسین امروز) به امر تحقیق و پژوهش باشد.
 

نگارش این مقاله زمان زیادی به طول انجامید. اولین‌باری که جرقه‌اش در ذهنم زده شد، سال ۱۳۹۲ با معرفی بقعه کیسم توسط یکی از دانشجویان در پروژه درس روستا بود؛ و من که تا آن‌زمان پژوهشی درباره دیوارنگاری‌های مذهبی عامیانه نداشتم، برای آغاز نگارش مردد بودم ولی پاره‌وقت بین مراجع درین‌باره مطالعه میکردم تا بتوانم خود را به سطح پژوهشی مطلوب برسانم.
 

بعداً که دانشجوی دکتری دانشگاه هنر اصفهان شدم با آموختن متد نگارش مقالات مقایسه‌ای از استاد ارجمندم جناب آقای دکتر ولی‌بیگ، عزم نگارش این مقاله در من جزم شد.
... یک سفر
کل‌اش مثل یک سفر بود. سفری در زمان، از تماشای نقش‌ونگارهای رنگ‌و رو رفته‌ی روی دیوارهای بُقاع تا دل‌پاکی مردمی روستایی که ستایش‌کنندگان نجابت و عشق و حق‌جویی و حق‌گویی بودند. مردمی که با باورهای پاک و بی‌آلایش خود، هریک بخشی از هزینه این دیوارنگاره‌ها را پرداخته بودند، تا مگر «دوست» در منظرشان همیشه جلوه‌گر باشد.

 

اولین‌بار که از بقعه‌ی کیسُم بازدید کردم، هنوز دخترم «آناهید» زاده نشده بود. با همسرم به روستا رفته بودیم؛ چند زن بومی در حیاط بقعه مشغول پخت غذای نذری بودند و وقتی دیدند همسرم باردار است، از نذری تعارف‌اش کردند. بعد از آن به کناره سفیدرود رفتیم؛ فاصله زیادی تا رود نبود. حال و هوای امامزاده و طبیعت حاشیه رودخانه خوش بود.
 
چندسال بعد که به دیدن بقعه‌ی روستای لیچا رفتم، «آناهید» سه‌ساله بود. باز خانوادگی به روستا رفته بودیم. راه را بلد نبودیم و پُرسان‌پُرسان جویای امامزاده شدیم و دم‌دمای غروب بود که به آنجا رسیدیم. صدای اذان بلند شده بود. در آن طبیعت بکر و نیمه‌تاریک، در پرتو نور فلاش دوربین محو تماشای نقوش شده بودم. حس غریبی بود.... 

اصل مقاله را میتوانید از پیکوفایل، یا آکادمیا، و یا از صفحه‌ی خود نشریه به نشانی زیر دریافت کنید:

  

کارتون‌های کودکی ـ بخش سوّم


در سال 1931 میلادی، جمعی از صاحب‌نظران و دوستداران میراث فرهنگی و باستان‌شناختی بشری، در "کنفرانس آتن" گرد هم آمدند؛ و به منظور ترویج حفاظت از یادمان‌های هنری و تاریخی، قطعنامه‌ای جهانی تصویب نمودند که مطابق بندِ دهم آن: «بهترین تضمین برای حفاظت از یادمان‌ها و آثار هنری، ریشه در عطوفت و احترام ملت تواند داشت؛ و دولت‌ها موظف‌اند تا خردسالان و جوانان را با آموزش‌دادن، برانگیزانند تا معنا و مفهوم میراث و دارایی‌های فرهنگی خود را دریابند و به حفاظت و حمایت از شواهد تمدنی خود علاقه‌مند شوند» (فلامکی، 1394، ص 303). 


تصویر 1- روی جلد یک آلبوم موسیقی از گروه دهه‌ی هشتادیِ "وندال‌ها"، که بنای تاریخی کُلوسئوم را در پس‌زمینه بصورت تخریب‌شده نمایش می‌دهد!

منبع عکس: [https://www.discogs.com/artist/253313-The-Vandals]


صاحب‌نظران، برای بیان تخریب آثار هنری و تاریخی، از اصطلاح «وَندالیسم هنری و فرهنگی» استفاده می‌کنند.  «وندالیسم» به آن دسته از بزه‌کاری‌هایی گفته می‌شود که هدف اصلی در آن‌ها، ویرانگری عمدی، آگاهانه و خودخواسته‌ی اموال عمومی است. "وَندال‌"ها کسانی هستند که به دلایلی در برابر هرآنچه زیبا و کاربردی و متعلق به همه‌ی مردم است، نوعی گرایش تعمدی به رفتارهای نامسئولانه و تخریب‌گرایانه دارند. "وندالیسم" اغلب ریشه‌های اکتسابی دارد؛ و شرایط اجتماعی، سطح اقتصادی، عدم برخورداری از شرایط مناسب و مساعدِ زیستی در شهرها و شکاف و اختلاف طبقاتی و امور مشابه، تشدیدکننده‌ی آن هستند (کیهان‌پور، 1397، ص 43).

واژه‌ی وندالیسم (Vandalism) از کلمه‌ی "وندال" گرفته شده است. "وندال‌ها" یکی از اقوام ژرمن‌اسلاو بودند که خاستگاهشان از جنوب اسکاندیناوی بود و در سده‌ی پنجم میلادی با تاختن به سوی رُم، نمادی از تخریبِ آبادانی و نابودیِ آثار هنری شدند.


تصویر 2- نمونه‌ای از وندالیسم حکومتی : مجسمه‌ی بودای بامیان در افغانستان؛ که سال 2001 توسط حکومت طالبان با مواد منفجره تخریب شد!


تصویر 3- بازـزنده‌کردن و پُر کردن محل خالی مجسمه‌ی بودای بامیان، به کمک فن‌آوری نورافکن لیزر سه‌بُعدی ــ سال 2015 میلادی

 منبع عکس: [https://www.ibtimes.co.uk/buddha-statues-destroyed-by-taliban-resurrected-laser-projections-1505794


در خاطرات کودکی ما از برنامه‌های تلویزیونی دهه‌ی شصت، در یک قسمت از سری کارتون‌های "یوگی و دوستان" (محصول استودیوی هانا-باربرا) [+]، شخصیت آقای "وَندال" با آن هیبتِ تخریبگر و وایکینگ‌مآب-اش حضور داشت؛ که بچه‌ها را تشویق به نابودی آثار میراث فرهنگی می‌کرد! هرچند که سرآخر، ناکام می‌ماند و بچه‌ها می‌آموختند تا به جای تخریب ، روش حفاظت و احیای اموال فرهنگیِ خود را در پیش گیرند.


تصویر 4- آقای وَندال، هاکلبری‌هاند و یوگی


این قسمت در بازپخش و دوبله‌ی جدیدِ این مجموعه‌ی کارتونی از تلویزیون (+)، نمایش داده نشد! دلیل آن یا بخاطر طرز لباس‌پوشیدن و پوشش نامناسبِ آقای وندال بوده است (!) و یا به یک دلیل سیاسی: شاید چون از طریق کاراکترِ "کوئیک‌درا مک‌گرا" به تاریخچه‌ی یک شهر آمریکایی و میراث فرهنگی-اش می‌پرداخت!؟

باری، من این قسمت را با همان دوبله‌ی خاطره‌انگیز قدیمی‌اش از آن ایّام، روی یک کاست ویدئوی بتاماکس داشتم. فرصتی دست داد و توانستم صوتِ دوبله‌اش را روی فیلم باکیفیت‌تری که از اینترنت گرفتم سینک کنم. صدای نسخه‌ی من، چند ثانیه کسری در ابتدای کارتون داشت، که آن را هم یکی از دوستان [جناب آقای امیر منصوریان] لطف کردند و از آرشیو شخصی‌شان در اختیارم گذاشتند. ماحصل کار را در آپارات و دراپ‌باکس برای تماشا و دانلود قرار داده‌ام.



منابع مورد استفاده:

ــ فلامکی، محمد منصور (1394). باززنده‌سازی بناها و شهرهای تاریخی. مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران.

ــ کیهان‌پور، محسن (1397). فرهنگ تخریب یا تخریب فرهنگی ...! بررسی نمونه‌هایی از رفتارهای فرهنگی به عنوان عوامل مخرب در آثارِ تاریخی‌ـ‌فرهنگی ایران. ماهنامه باغ نظر، 15 (64): 52-41.