در اواخر دههی شصت، گلچینی از انیمیشنهای کُرهی شمالی، تحت عنوان «پسر قهرمان و اسب بالدار» در سینماهای ایران به نمایش درآمده بود. در این گلچین، فیلمهای گنجانده شده در کنار هم، جز این که همگی انیمیشن بودند، هیچ وجه اشتراک دیگری با هم نداشتند. معمولاً هم ایندست گلچینها تحت عنوان فیلم آغازین به نمایش درمیآمد و تبلیغ میشد. از قضا در آن ایّام، من هم در سفر چند-روزهای که برای دیدن بستگان به شهر مادری-ام رشت رفته بودیم آنرا در سینما دیده بودم. و خاطرهی محوی که از آن دارم در سینمای سبزهمیدانِ رشت بود؛ بصورت دوبلهشده!
عنوان اصلیِ نخستین فیلمِ آن گلچین، (날개달린 룡마) (اسب پرنده) بود [اطلاعات انیمیشن در IMDb]. طبق اطلاعاتِ کتابِ «یکصد سال سینمای انیمیشن» (تألیفِ جیانآلبرتو بِندازی)، این فیلم سینمایی انیمیشن در سال 1986 جایزهی جشنوارهی فیلم وارنا (Varna Film Festival) را کسب کرده بود. دیدن این فیلم کارتونی در آن سینما و به آن روزگارِ نوجوانی، برایم خیالانگیز و همراه با شگفتی بود. در گرامیداشتِ آن خاطره، کوشیدم تا آنرا در اینترنت پیدا کنم و به زبان فارسی ترجمه کرده و بازنشر دهم. ولی متأسفانه هیچ زیرنویسی برای-اش در فضای مجازی موجود نبود. لذا به چند صفحهی کُرهای با علاقهمندیهای کارتونی و انیمیشنی و نیز چند صفحهی آموزش زبان کُرهای در اینستاگرام و فیسبوک و وِب پیغام دادم و درخواست یاری کردم جهت تهیهی زیرنویسی برای این کارتون. حتی با سفارت کُرهی شمالی در تهران تماس گرفتم، ... که البته همهی این پیگیریها بیثمر و بینتیجه ماند. برایم جای سؤال بود که مگر میشود انیمیشنی که برندهی جایزهی جشنوارهی فیلم وارنا شده بود، اینچنین مهجور باشد؟! سرانجام طیِ یکی از جُستوجوهایم، توانستم نسخهی ترمیمشده و دوبلهی شدهی آن را به زبان انگلیسی بیابم و از روی آن، زیرنویس فارسی-اش را تهیه کنم. این نسخه، نسبت به نسخهی اصلی کُرهای (دانلود از اینجا)، کیفیت بالاتری دارد و تصحیح رنگ شده و البته با تدوین مجدد، کوتاهتر گشته و دیالوگهایش تغییر یافته است. موسیقی و افکتهای صوتی-اش هم نو شده؛ ولی من موسیقی و همآوازیهای پُرشور نسخهی کُرهای را بیشتر میپسندیدم و از همینرو در برخی صحنهها، خودم آنها را از روی صدای نسخهی کُرهای استخراج کرده و روی نسخهی انگلیسی، میکس کردم.
تصاویر زیر، تفاوت کیفیت نسخهی زبان کُرهای با نسخهی انگلیسی
این کارتون سینمایی را نابغهی صنعت انیمیشنسازیِ کُرهی شمالی، "کیم چون اُک" (김준옥) بر اساس داستانی از رهبر بزرگ "کیم ایل سونگ" (+) در سال 1983 ساخته است.
تصویر زیر، رهبر بزرگ "کیم ایل سونگ" به همراه پسرش در باغ کودکان
فضای داستان، بسیاری از تِمها و عناصر آشنای شرقی را دارد:
ــ سه برادر، که آنکه خُردتر و کوچکتر است، از آن دو دیگری که بزرگتر و قویترند، کامیابتر است.
ــ پیر فرزانهای که صاحبِ حکمت است و چم و خمِ راه و مَرکبِ رسیدن به مقصود را نشان میدهد.
ــ خانها و منازلِ سخت و دشوارِ سفر، که گذر از هریک، حکم آزمونی برای نائلشدن به کمال را دارد.
ــ و البته مردمی که چشمانتظارِ یک نجاتدهنده و قهرمانِ برقرارکنندهی نظم و امنیت هستند.
این آخری، شاید توضیح دهد که چرا بنیانگذار کُرهی شمالی این داستان را برای کودکان مناسب میدیده و روایت کرده است: مناسب برای پروپاگاندای یک نظام توتالیتر *، که مردم-اش باید مدام در ترس از هجوم دشمنان و یک نیروی بزرگِ بدخواهِ خارجی باشند [و لازم است تا توسط رهبرشان از دنیای بیرون محافظت شوند] و حتماً مجهز به سلاحی نامتعارف گردند تا بتوانند از خود دفاع کنند. سلاحی که در این کارتون، یک گُرز جادویی است!
* ــ این نکته، مایهی طنز است که این کشور با داشتن دیکتاتوریترین حکومت دنیا، اسم-اش «جمهوری دموکراتیک خلق کره» است! [ اینجا را ببینید]
تصاویر زیر، از نسخهی مصوّرِ داسـتان
تماشا و دانلود انیمیشن سینمایی «پسر قهرمان و اسب بالدار» با زیرنویس فارسی
در سایت نماشا
سال 1374 بود که برنامهی عالی و متفاوتِ «سینمای دیگر» کار-اش را شروع کرد: هر دوشنبه، ساعت 21، شبکهی دوّم سـیما. متفاوتبودن-اش بخاطر پخش فیلمهای کوتاهِ برگزیدهی ایرانی و خارجی بود از قاب تلویزیون.
طرح و ایده و تهیهکنندگی این برنامه از آقای محمد آفریده بود؛ و اداره کل تأمین برنامهی خارجیِ سـیما، طی یک دهـه روی آنتنبردنِ این برنامه، با خرید رایت پخش تلویزیونی صدها فیلم و انیمیشنِ کوتاه، یک فضای پویای فرهنگی را برای علاقمندانِ سینمای کوتاه و قشر فرهیخته و اهل هنر جامعه پدید آورد. فیلمهای کوتاهِ خارجی، به مدیریت دوبلاژ آقای جلال مقامی و خانم فریبا شاهینمقدم آمادهی نمایش میشدند. نمایش آثار برگزیدهی فیلمسازان انجمن سینمای جوانان ایران هم باعث تشویق و انگیزهیافتنِ نسل خلاقِ وطنی در عالم فیلمسازیِ تجربی شد.
[عکس بالا، از صفحهی اینستاگرام محمد آفریده]
یکی از فیلمسازانی که اثر-اش در قالب همین برنامه از تلویزیون پخش شد، آقای سلیمان رضائی از انجمن سینمای جوانانِ گرگان بود، با فیلم داسـتانیِ 16 میلیمتریِ «سیپیِ سـبز» محصول 1374.
این فیلم دربارهی زندگی یکی از بچههای سیپی (فلج مغزی) است. معلولیتی که همراه با اختلال حرکت عضلانی در کودک است. این فیلم بعداً در پانزدهمین جشنوارهی فیلم کوتاه تهران (1377)، برندهی تندیس و لوح افتخار و جایزهی نقدی جشنواره بعنوان بهترین فیلم داسـتانی شد.
من این فیلم کوتاه را بخاطر پیام انسانیِ مبارزهی یک کودک با سختیهای ناشی از معلولیتش و هم بخاطر موسیقی تصنیفی-اش از استاد فریدون شهبازیان، دوست داشتهام و از همان زمان پخش-اش از برنامهی "سـینمای دیگر"، روی یک کاست ویدئوی VHS ضبط کرده بودم و در اینجا تقدیم دوسـتان میدارم.
یکی از انیمیشنهای کوتاهِ پخششده در برنامهی "سینمای دیگر" را هم در ادامهی فیلم "سیپی سبز" ضبط کرده بودم؛ انیمیشن مرد شنی (1991) ساختهی پُل بِری [اطلاعات اثر در IMDb].
این انیمیشن که با تکنیکِ استاپموشن ساخته شده است، روایتی ترسناک و اکسپرسیونیستی از کاراکتر افسانهای "آدم شنی" (+) در فرهنگ عامهی اروپای شمالی ارائه میدهد؛ روایتی کابوسوار از پاشیدن شنهای جادویی توسط او به چشم کودکان در بستر شبانه، که بجای آوردنِ خواب و رؤیاهای شیرین به چشمشان، نور و فروغ از آنان میستاند.
انیمیشنی هنرمندانه و باظرافتِ ساخت است و در مراسم اُسکار و فستیوالهای بینالمللی فیلم شیکاگو و انیمیشنِ هیروشیما و اُتاوا هم نامزد و برندهی جایزه شده، ولی به قطع، تلخترین اثریست که در حوزهی انیمیشن تا کنون دیدهام؛ و بعید میدانم هیچگاه دوباره از تلویزیونِ ایران پخش شود. با جستجو در اینترنت، کیفیت بهتری از آن را یافتم که در اینجا تقدیم دوسـتان میدارم.