پیشترها عکسی سیاهوـسفید از میدان فرودگاه رامسر دیده بودم که مجسمهی دختری جوان را در جامهی محلی در کلبهای چوبین [در دلِ یک تنهی بزرگ درخت] نشان میداد. این مجسمه را در سالهای پس از انقلاب، از این میدان برچیدند و تندیس یک سیمرغ را که هیچ مناسبتی با روحیات و فرهنگ مردم این شهر ندارد به جایش نشاندند!
چندی پیش در آلبوم قدیمی یکی از اقوام، تصادفاً عکسی از آن مجسمه یافتم. تاریخ-اش مربوط میشود به اواخر شهریور 1357 شمسی. چهرهی زن و مردی که با کودکشان در پای مجسمه هستند را شطرنجی کردهام؛ از خویشانم هستند، ولی بیم داشتم که انتشار عکسشان در فضای مجازی معذبشان کند.
این تصویر را بعنوان یک سند منتشر میکنم. اوّلبار که آنرا دیدم، محو آرامش-اش شدم: آرامشی که شاید از پیکرهی آن دخترِ گیلک در لباس قاسمآبادی-اش بر ضمیر بازدیدکنندگان دیار رامسـر مینشست! راستی سرانجام آن مجسمه چه شد؟ هنوز جایی هست، یا به تیشهی جهل از بین رفته؟
پینوشت:
امروز ــ 11 مرداد 98 ــ یکی از دوستان، عکس زیر را از صفحهی اینستاگرامی "شهسـوار ما" (+) برایم فرستاد. در توضیحات ذیل عکس، نوشته شده است: رامسر، خانوادههای عابدینپور و فروغی، نماد و مجسمهی دختر گیلک، 1357.
قبلاً از شهر زیرزمینی تازه-کشفشده در روستای کُردِ عُلیای اصفهان، فیلمی دیده بودم.
روستای کُردعلیا، در بخش "کرون" از شهرستان "تیران و کَروَن" ـ 35 کیلومتری "داران" در غرب استان اصفهان ـ واقع است. دیروز توانستم خودم را به این روستا برسانم و معماری دستکندِ شگفت-اش را از نزدیک ببینم. این شهر زیرزمینی، در عمق 5-8 متری زمین قرار دارد. برخی قدمتش را از دورهی ساسانی دانستهاند و برخی دیگر هم از دورهی صفوی؛ ولی به نظرم دوّمی درستتر باشد و به چهارصد سال پیش برگردد: در عهد صفوی (از زمان شاه عباس یکم به بعد)، جمعیتی از ارامنه در این روستا زندگی میکردند. قبرستانشان هنوز در حاشیهی روستا قابل مشاهده است و این شهر زیرزمینی هم هنر دست آنان بوده. آن را ساختند که اقامتگاهی فصلی باشد برای خود و دامهایشان تا از گزند گرما و سرمای شدید طبیعت مصون بمانند: اتاقکها، راهروها و تالارهایی که به هنگام بازدیدم در این گرمای تابستان، به خُنکای 4 درجهی سانتیگراد بود؛ و چاههای متعددِ آب (به عمق 18 متر) و سنگابهایی که نیازشان به تعمید را برمیآورد. شاید هم هدف اصلی از ساخت-اش، دلایل نظامی و امنیتی بوده باشد: پناهگاهی برای اقلیتِ ارامنه، از بیم سپاهی متخاصم همچون سپاه محمود افغان!
عجیب اینکه تازه دو سال است که از وجود این معماریِ باارزش مطلع شدهایم! ساکنین کنونی روستا ـ که همگی مسلمان هستند ـ حداقل از سه نسل پیشتر، از وجود آن آگاه بودند ولی اطلاعرسانی انجام نمیشد!
این شهر زیرزمینی، 80 ورودی (دسترسی) از 80 خانهی روستا دارد؛ که 2تای آن اکنون، با اجازه و مشارکتِ صاحبین خانهها، به روی گردشگران گشوده است: قیمت بلیط برای هر نفر، 5هزار تومان؛ و البته دیروز، تنها بازدیدکننده-اش من بودم!
تصاویر زیر: عکسهایی که با موبایل از فضای داخلی دستکند (ورودی اوّل) گرفتهام
یکی از دریچههای تأمینکنندهی هوا برای شهر زیرزمینی، واقع در حیاط یک خانه
یکی از چرخ چاههای داخل دستکند (ورودی دوّم)
سنگاب و کوزه داخل دستکند (ورودی دوّم)
داخل دستکند، پای پلههای ورودی دوّم
خانهی یکی از اهالی که ورودی دوّم به دستکند در حیاط آن است
تصاویر زیر: گورستان قدیمی ارامنه در حاشیهی روستا،
تاریخ 1814 روی یک سنگ قبر و نقوش چند سنگ قبر دیگر