یکی از کارتونهایی که در دههی شصت از تلویزیون ایران پخش میشد و طرفداران زیادی داشت، یک مجموعهی ژاپنی بود به نام «خانوادهی وحوش» ــ با عنوان اصلی: Anime Yasei no Sakebi محصول سال 1982 [اطلاعات در اینجا]. بر اساس داستانهایی از نویسندهی ژاپنی Hatojū Muku ــ تهیهشده توسط: TV Tokyo.
این پُست را با نقل یادداشتِ یکی از دوستان (بخشهای سبزرنگ زیر)، تقدیم به دوستداران این مجموعهی کارتونی میکنم:
این مجموعه ، تقریباً هر قسمتش به صورت مستقل به جانوری در دل طبیعت و در اطراف روستاهای ژاپن میپرداخت که چگونه برای تنازع بقا با شرایط دشوار محیط و شکارچیان اعم از حیوانات دیگر و یا غالباً با انسانها مقابله میکنند.
موسیقی سریال و افکتهای صوتی به کار رفته در آن بخصوص در بخشهای مهم سریال بسیار تأثیرگذار بود و همراهیِ صدای حیوانات مورد نظر با این موسیقی خاص گهگاه قلب ما بینندگان نوجوانِ آن دوران را سخت به تپش وامیداشت. مثلاً صدای عقابی که به سرعت به سمت شکارش یورش میبرد؛ و یا آن هنگام که با بالهای برافراشته بر گسترهی آسمان و پشت به خورشید، بصورتی باشکوه پرواز میکرد ...
مورد خاطرهانگیز دیگری که دربارهی این کارتون جالب بود شیوهی اطلاعرسانی موضوعِ آن قسمت در ابتدای پخش-اش بود که با صدای راوی به نوعی موضوع برنامه را اعلام میکرد مثلاً : «این داستان، ماجرای گوزنیست به نام فرمانروای کوهستان ...».
با این انیمیشن زیبا، ما با طبیعت بیشتر آشنا میشدیم و لزوم احترام به طبیعت و موجوداتش به نوعی به ما سفارش میشد. در این کارتون، حساب کودکانِ قصه اغلب با بزرگسالانِ سنگدل و شکارچی جدا بود و لزوم حمایت از حیوانات و دنیای وحش بعنوان رسالتی برای نسلِ فردا گوشزد میشد. حس خوب دوستی و ارتباط بین کودکان با حیوانات که در هر قسمت از ماجراهای این انیمیشن به آن پرداخته میشد موجب افزایش اطلاعات در مورد دنیای پیرامون، جانوران، ویژگیها و غریزههای آنها میشد و به درک بهتر رفتار موجودات در دنیای وحش کمک میکرد.
خود من در پایان آن قسمتِ فرمانروای کوهستان آنگاه که مشخص میشد آن گوزنِ فرماندهی گروه، پس از هدایتِ گروهِ تحت نظرش به منطقهی امن چشمههای آبگرم [که نجات آنها را در تقابل با سرمای کشندهی زمستان و بهبود زخمهایشان را با اثر شفابخش چشمههای آبگرم معدنی تضمین میکرد]، چند گام مانده به چشمهها بر زمین افتاده و بر اثر شدت جراحتها مُرده بود، تا چند روز سخت عزادار بودم! ....
ظاهراً قبلاً در برنامهی "بچههای دیروز"، سه اپیزود از این مجموعهی کارتونی بازپخش شده بود که وبسایتهایی مانند نوستالژیک تیوی همان سه بخش را بصورت ناقص برای دانلود قرار داده بودند. ولی این قسمتِ فرمانروای کوهستان [با عنوان اصلی 赤い霜柱 ] در بین آنها نبود.
مدتی قبل، این قسمت را در ویدئوهای صفحهی فیسبوکی "دوبلاژ هنر هشتم جادوی پنهان صدا" با همان دوبلهی خاطرهانگیز (ولی بصورت ناقص با زمان 8 دقیقه) یافتم؛ که اکنون برای دوستان در آپارات قرار دادهام. این قسمت البته بطور کامل (با زمان 23 دقیقه) با دوبلهی عربی به همراه 25 اپیزود دیگر این مجموعه در یوتیوب موجود است [فاصلهی خالیِ بین حروف، از لینک زیر برداشته شود] :
https://www.y o u t u b e . c o m/watch?v=ykAfxjxyYiw
در سال 1931 میلادی، جمعی از صاحبنظران و دوستداران میراث فرهنگی و باستانشناختی بشری، در "کنفرانس آتن" گرد هم آمدند؛ و به منظور ترویج حفاظت از یادمانهای هنری و تاریخی، قطعنامهای جهانی تصویب نمودند که مطابق بندِ دهم آن: «بهترین تضمین برای حفاظت از یادمانها و آثار هنری، ریشه در عطوفت و احترام ملت تواند داشت؛ و دولتها موظفاند تا خردسالان و جوانان را با آموزشدادن، برانگیزانند تا معنا و مفهوم میراث و داراییهای فرهنگی خود را دریابند و به حفاظت و حمایت از شواهد تمدنی خود علاقهمند شوند» (فلامکی، 1394، ص 303).
تصویر 1- روی جلد یک آلبوم موسیقی از گروه دههی هشتادیِ "وندالها"، که بنای تاریخی کُلوسئوم را در پسزمینه بصورت تخریبشده نمایش میدهد!
منبع عکس: [https://www.discogs.com/artist/253313-The-Vandals]
صاحبنظران، برای بیان تخریب آثار هنری و تاریخی، از اصطلاح «وَندالیسم هنری و فرهنگی» استفاده میکنند. «وندالیسم» به آن دسته از بزهکاریهایی گفته میشود که هدف اصلی در آنها، ویرانگری عمدی، آگاهانه و خودخواستهی اموال عمومی است. "وَندال"ها کسانی هستند که به دلایلی در برابر هرآنچه زیبا و کاربردی و متعلق به همهی مردم است، نوعی گرایش تعمدی به رفتارهای نامسئولانه و تخریبگرایانه دارند. "وندالیسم" اغلب ریشههای اکتسابی دارد؛ و شرایط اجتماعی، سطح اقتصادی، عدم برخورداری از شرایط مناسب و مساعدِ زیستی در شهرها و شکاف و اختلاف طبقاتی و امور مشابه، تشدیدکنندهی آن هستند (کیهانپور، 1397، ص 43).
واژهی وندالیسم (Vandalism) از کلمهی "وندال" گرفته شده است. "وندالها" یکی از اقوام ژرمناسلاو بودند که خاستگاهشان از جنوب اسکاندیناوی بود و در سدهی پنجم میلادی با تاختن به سوی رُم، نمادی از تخریبِ آبادانی و نابودیِ آثار هنری شدند.
تصویر 2- نمونهای از وندالیسم حکومتی : مجسمهی بودای بامیان در افغانستان؛ که سال 2001 توسط حکومت طالبان با مواد منفجره تخریب شد!
تصویر 3- بازـزندهکردن و پُر کردن محل خالی مجسمهی بودای بامیان، به کمک فنآوری نورافکن لیزر سهبُعدی ــ سال 2015 میلادی
منبع عکس: [https://www.ibtimes.co.uk/buddha-statues-destroyed-by-taliban-resurrected-laser-projections-1505794]
در خاطرات کودکی ما از برنامههای تلویزیونی دههی شصت، در یک قسمت از سری کارتونهای "یوگی و دوستان" (محصول استودیوی هانا-باربرا) [+]، شخصیت آقای "وَندال" با آن هیبتِ تخریبگر و وایکینگمآب-اش حضور داشت؛ که بچهها را تشویق به نابودی آثار میراث فرهنگی میکرد! هرچند که سرآخر، ناکام میماند و بچهها میآموختند تا به جای تخریب ، روش حفاظت و احیای اموال فرهنگیِ خود را در پیش گیرند.
تصویر 4- آقای وَندال، هاکلبریهاند و یوگی
این قسمت در بازپخش و دوبلهی جدیدِ این مجموعهی کارتونی از تلویزیون (+)، نمایش داده نشد! دلیل آن یا بخاطر طرز لباسپوشیدن و پوشش نامناسبِ آقای وندال بوده است (!) و یا به یک دلیل سیاسی: شاید چون از طریق کاراکترِ "کوئیکدرا مکگرا" به تاریخچهی یک شهر آمریکایی و میراث فرهنگی-اش میپرداخت!؟
باری، من این قسمت را با همان دوبلهی خاطرهانگیز قدیمیاش از آن ایّام، روی یک کاست ویدئوی بتاماکس داشتم. فرصتی دست داد و توانستم صوتِ دوبلهاش را روی فیلم باکیفیتتری که از اینترنت گرفتم سینک کنم. صدای نسخهی من، چند ثانیه کسری در ابتدای کارتون داشت، که آن را هم یکی از دوستان [جناب آقای امیر منصوریان] لطف کردند و از آرشیو شخصیشان در اختیارم گذاشتند. ماحصل کار را در آپارات و دراپباکس برای تماشا و دانلود قرار دادهام.
منابع مورد استفاده:
ــ فلامکی، محمد منصور (1394). باززندهسازی بناها و شهرهای تاریخی. مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران.
ــ کیهانپور، محسن (1397). فرهنگ تخریب یا تخریب فرهنگی ...! بررسی نمونههایی از رفتارهای فرهنگی به عنوان عوامل مخرب در آثارِ تاریخیـفرهنگی ایران. ماهنامه باغ نظر، 15 (64): 52-41.