وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

در جستجوی خالق آن گراور کهن از آتشگاه

 دوست فاضل و دانشمندم، جناب آقای "مهدی رازانی" درخواستی که از ایشان داشتم را اجابت نموده و جهت ِ شیرینی  ِ قبولی شان در آزمون کارشناسی ارشد ِ سراسری سال 86 در رشته ی "مرمت آثار تاریخی" (با رتبه ی یک کشوری)، پرسشی که در حین  ِ مطالعات ِ بنای «آتشگاه اصفهان» برایم مطرح شده بود را با پیگیری های ِ هوشمندانه ی خود، پاسخی شایسته گفتند. صورت گراور اهدایی آتشگاه از عباس فاروقی به ماکسیم سیرو

بسیاری از دوستان و استادان ِ بزرگوار در اصفهان که کتاب ِ تازه نشر یافته ی «آتشگاه اصفهان» را از این حقیر، مورد مداقه قرار داده و با یادکرد از روانشاد "عباس فاروقی" و خدمات او در دانشگاه اصفهان، خواهان ِ اطلاعات ِ بیشتری درباره ی گراور  ِ اهدایی از سوی او به "ماکسیم سیرو" بودند (که صورت ِ آن در صفحه ی 335 از کتاب ِ آتشگاه آمده است) را نیز به این مژده از "مهدی" ِ عزیز با خود همراه می سازم:

این گراور، بسیار پیشتر از اینکه در اختیار  ِ "سیرو" قرار گیرد، به سال 1854 میلادی در کتابی در ذکر  ِ بناهای مشهور اصفهان، توسط یک راهب ِ ارمنی  ِ کاتولیک با نام «ورطانس یوزوکچیان» در شهر  ِ استانبول به طبع رسیده است.

کتاب ِ نوشته شده توسط "خلیفه ورطانس یوزوکچیان" که مشتمل بر مشاهداتی دقیق از 29 بنای تاریخی شهر اصفهان و گراورهایی ارزشمند می باشد را فاضل ِ مشهور ارمنی جناب «لئون میناسیان» در سال 1378 خورشیدی، به فارسی ترجمه و  تحت ِ عنوان ِ «وصف بناهای مشهور اصفهان»، با هزینه ی شخصی به چاپ رسانده اند. هرچند که اشتباهاتی در ترجمه دیده می شود و مثلاً "خشت" را "آجر" ترجمه کرده اند و ... این به هیچ رو از ارزش ِ کار  ِ ایشان در معرفی ِ اخبار  ِ ارزشمند ِ بناهای معروف ِ شهر اصفهان در اواسط ِ قرن 19 میلادی نمی کاهد.

بخشهایی از این گزارش را که علاوه بر معرفی ِ بنای آتشگاه، بیانگر نظر و عقیده ی رایج ِ آنزمان درباره ی زردشتیان است را در پی می آورم:

[این تپه ی بلند (کوه ِ آتشگاه)، بین دهات اصفهان و طرف ِ غرب اصفهان، نزدیک ده ِ "کارلادان"، دو و نیم ساعت دورتر از "جلفا" است ... مسلم است که برای زرتشتیان رسم بوده که آتشکده های خود را در قلعه (قله) ی کوه ها و تپه ها بنا نمایند که بتوانند طلوع آفتاب را زودتر ببینند و یا شعله ی آتش را از دور زودتر بتوان دید، که به جای ِ خدا او (آتش) را پرستش می کردند؛ چنانچه جاهای دیگر نیز دیدیم در بلندیهای کوه ها، آتشکده های ویران شده.

قلعه (قله) ی این کوه، صخره دار و پهناور است، نزدیک به 30 بازو طول و 20 بازو عرض دارد. در بین ِ این صخره ها، این بنای ِ نظیر  ِ برج که در عکس پیداست، ساخته شده؛ گِرد و روباز که در همه جا بالای آن باز است، جهت خارج شدن دود. قطر آن از داخل 5 بازو و ارتفاع آن 8 بازو است. دارای ِ هشت پنجره ی طاقدار نیز می باشد. در آن، نوشته های بسیار قدیمی دیدیم. بعضی ها نوشته و بعضی ها کنده کاری شده. از آنها یک حرف می آوریم که مثل حروف ِ "زندی" یا "کوفی" است:

صورت حرفی که در بالای بنای برجی آتشگاه نوشته شده

در دور تا دور  ِ این آتشکده، نزدیک به پانزده اطاق که با آجر (خشت) شاخته شده، پیداست، ولی بعضی جاها ویران شده ... معلوم است که کل ساختمان با آجر (خشت) است و طبق رسم قدیم، در میان ِ دو آجر (خشت)، "نی" می گذاشتند که به لحاظِ خشکی  ِ هوا، خیلی جاها بدون اینکه فاسد شود مانده است. و اما بزرگی  ِ آجر (خشت) ها به اندازه ی 2 وجب مربع شکل، و به کلفتی  ِ 3 تا 4 انگشت است.

در بیشتر نقاط ایران، در اصفهان در بلوکات، در کرمانشاه و کرنت  و جاهای دیگر چنین آتشکده هایی دیدیم که محل نا خدایان و عبادت بوده، ولی به لحاظ ِ نفرت ِ خداپرستان و بخصوص از حسادت، آنها را ویران و خراب نموده اند و تقریباً خیلی کم از آنها مانده است که برای همه ی اروپاییان و باستانشناسان دیدنی های جالبی می باشند.]

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:49 ب.ظ http://jay.blogsky.com

حقا که چه خوب گفته اید من بعضی از این اتشکدها را دیده ام ولی افسوس......

شاهین سپنتا جمعه 9 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:26 ق.ظ http://www.drshahinsepanta.blogsky.com

درود
دوست و همشهری گرامی از انتشار کتاب ارزشمند شما بسیار خرسند شدم . آتشگاه اصفهان یکی از ارزشمندترین بناهای تاریخی ما در اصفهان است که متاسفانه آن گونه که شایسته آن است از آن پاسداری نمی شود. نمی دانید روزی که دیدم یکی از سازمان های نظامی چند اتوبوس از نیروهای خود را برای ورزش کوهنوردی یا شاید تپه نوردی به پایین آتشگاه آورده بود و مربی ورزش از نیروها خواست که به حالت دو از تپه بالا بروند چه حالی به من دست داد. گذر گاه و خشت های فروافتاده چنان در زیر پای افراد لگد کوب می شدند که من صدای ناله های آن ها را می شنیدم.
اگر آگاهی های ما از گنجینه های تاریخی و فرهنگی مان بیشتر بود شاید چنین مورد بی حرمتی قرار نمی گرفتند . امروز به یاری کتاب های ارزشمندی چون کتاب آتشگاه شما این امید هست که نسل های بعدی بیشتر از این گنجینه گران بها استفاده نمایند.

با مهر
شاهین سپنتا

حسام فوادمرعشی جمعه 9 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:01 ب.ظ

دوست وسرورر ارجمندم مهندس یاغیش کاظمی نازنین:

آنچنان زیبا و با گفتار لطیف می نویسید و اساتید گرانقدری را یاری میگیرید که زبان من نا اگاه و بسیاری دیگر کاملا بسته و مهر می شود. بیشتر دوستان پیگیر کارهای مطالعاتی شما هستند. امید که کتاب های بسیار زیبا و تحقیقات بیشتری را در مدارج بالاتر از شما شاهد باشیم و چراغ راه نسل های دیگر قرارشان دهیم.
به جد می گویم: از اینکه در دوران دانشگاه با شما آشنا شدم بر خود میبالم.
شاد و بهروز و سرفراز باشید.
حسام

مهدی رازانی شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.glak.blogfa.com

یاغش جان سلام
همیشه به رشادتت در امر مطالعات تاریخ باستانی ایران درود می فرستم .
دوستدار شما مهدی رازانی

محمد باغبان فتوت شنبه 10 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:14 ب.ظ http://memaranjavan.blogfa.com

سلام بر استاد بزرگوار
از آتشگاه نوشته اید و ما را به بهمن ۸۵ بردید.
چه روزهایی بود با هم بودن ها.....

مصطفی شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:08 ق.ظ

با سلام
با تشکر از گرداوری مطالب خوبتان.
اگر ممکن است آدرس ایمیل آقای مهدی رازانی را برای اینجانب بفرستید و یا ارتباطی برقرار سازید.
با تشکر از زحمات شما.

سلام.
درود ِ مرا نیز برسانید:
mehdi_razani@yahoo.com

نداکاظمی دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ق.ظ

سلام مهندس من بچه اصفهانم و در حال حاضر دانشجوی مرمت زاهدان هستم. سه پروژه مربوط به دروس مبانی نظری مرمت/ طرح معماری/ و مقدمات طرح معماری ۲ دارم که وقتی به اصفهان بیایم باید پیگیری کنم و به کمک چون شمائی احتیاج دارم. لطف میکنید پیغام موافقتتان را در ایمیلم بگذارید؟ ممنون میشوم....

سلام. برایم جالب است که دختری با این علاقه برای ِ آموختن ِ دانش ِ مرمت از سپاهان به زاهدان رود. حساب ِ آن است که گویند "دانش را جویا شوید هرچند که در چین باشد!"
متأسفانه علیرغم اینکه دوست دارم به پژوهش درسی تان یاری رسانم، ولی در سپاهان نیستم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد