وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

ترانه ها و خاطره ها (بخش دوّم: "... و موسیقی آغاز شد")



این جمله ی مشهوری است: "آنجا که کلام بازمی ماند، موسیقی آغاز می شود!"

در پُستی که آغازین بخش ِ سلسله نوشتارهای ِ "ترانه ها و خاطره ها" بود، سخن از همین شد: پایان ِ کلام و آغاز ِ موسیقی!

ترانه ای که اکنون با برگردان ِ فارسی اش می آورم، مفهومی دیگرگون از "آغاز" دارد؛ مفهومی که برای ِ نگارنده ی این دفتر، عزیز و گرامی ست و هم از اینرو در انتشارش می کوشد!


نام ترانه: «... و موسیقی آغاز شد»   The Music Played

خواننده: «مَت مونرو» (1930-1985 م.)  Matt Monro

برگردانِ فارسی: نگارنده

----------------------------------------------

متن ِ ترانه به همراهِ ترجمه ی فارسی:


An angry silence lay, where love had been

سکوتی تلخ مترنّم بود، آنجا که عشق بود


An in your eyes a look, I've never seen

و در چشمان ات نگاهی که پیش از آن ندیده بودم


If I have found the words, you might have stayed

شاید اگر کلمات را می یافتم، تو می ماندی


But as I turn to speak, the music played

ولی چون خواستم سخن بگویم، موسیقی آغاز شد


As lovers danced their way,around the floor

آن هنگام که عاشقان در هر سو رقصان بودند


I sat and watched you walk, towards the door

من نشسته بودم و تو را می نگریستم که به سویِ در می روی


I heard a friend of yours,suggest you stayed

شنیدم که یکی از دوستانِ جمعتان تو را به ماندن خواند


And as you took his hand, the music played

و آن هنگام که تو دست اش را گرفتی، موسیقی آغاز شد


Across the darkened room, the faintest sight I saw

در فروغ ِ لرزان ِ آن اتاق، در منظره ای موّاج


He'd been something more,than friends before

دیدم که او برایت بیش از اینهاست، بیش از دوستانِ پیشین


While I was hurting you, by clinging to my pride
آن هنگام که تو را با غرورم می آزردم


He had been waiting,and I drove him,to your side

او مترصّد بود، و من بودم که او را سوی ات راندم


I couldn't say the things, I should have said

باید راز ِ دل با تو می گفتم


Refused to let my heart,control my head

ولی نگذاشتم که قلب ام بر خِرَدم حکم رانَد


But I was made to see,the price I paid

و حال محکوم شدم به این دیدن، تاوانی که پرداختم


And as he held you close, the music played

و آن هنگام که تو را در آغوش کشید، موسیقی آغاز شد


And as I lost your love, the music played

و آن هنگام که عشق ات را از کف دادم، موسیقی آغاز شد


این ترانه ی ماندگار را از اینجا دانلود کنید!
Download here
نظرات 5 + ارسال نظر
Faraaz پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ

خیلی صدای مت مونرو به دل میشینه؛ ممنونم ازتون.

محمد سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 ق.ظ

عالی بود
عالی

مسعود جمعه 18 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:27 ق.ظ

ممنون از ترجمه خوب و زیبا

omid zamani دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 06:05 ب.ظ

دوست عزیز اشتباهات زیادی دارید از جمله:
The faintest sight i saw که درستش اینه:
The fatal signs i saw به معنی نشانه های مرگ باری که میدیدم است.
موفق باشید.

ممنون. "اشتباهات زیاد" را اگر یک به یک بگویید، اصلاح میکنم.

Sajjad haghi یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 12:41 ب.ظ

ممنون از ترجمه خوبتون
این آهنگ درک محیطی خیلی زیبایی درون خودش داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد