داشتم فیلم شبِ قوزی (1343)، ساختهی فرخ غفاری را نگاه میکردم، توی یه صحنه که محمدعلی کشاورز جعبهی گزی که جنس قاچاق توشه را دستش داره، حواسم رفت به نقش و مشخصاتِ بستهی گز: اصفهان، کارخانهی حسین کرمانی و اخوان محسنزاده.
این گز، هنوز هم از معروفترین سوغاتیهای اصفهانه. ظاهراً قدمتاش بیش از اینهاست و به بالایِ یک قرن میرسه! ایّام دانشجویی، هر موقع میخواستیم برگردیم ولایتِ خودمون، چند بسته از همین گزهای کرمانی از شعبهی اصلیش توی خیابون عبدالرزاق میخریدیم واسه خانواده و دوستان.
دیدن خانم پری صابری (کارگردان بنامِ تئاتر ایران) هم، با آن ظاهر جوان در این فیلم، برایم جالب بود.
پری صابری در دو نما از فیلم "شب قوزی"
فیلم شبِ قوزی، اقتباسی مدرن از روی یکی از داستانهای "هزار و یک شب" است. این فیلم، در جشنوارهی کن (1964) و سینماتک فرانسه هم به نمایش درآمده بود و علاقهمندانی همچون ژرژ سادول (مورّخ مشهور سینما) داشت. [1]
[1] نک: صد فیلم تاریخ سینمای ایران. نوشته و تألیف احمد امینی. ص 72.
در تاریخ 16 اردیبهشت 1375، شبکهی سوّم سیما، فیلم شوک (1982) را با بازی آلن دلون و کاترین دنوو پخش کرد.
عنوان اصلی فیلم: Le choc
مشخصات فیلم در: IMDB
داستان:
یک آدمکش حرفهای به نام "کریستین" (با بازی آلن دلون)، بعد از آخرین مأموریتش تصمیم میگیرد که از باند تبهکاری جدا شده و با پولهایی که بعنوان دستمزد دریافت داشته، زندگی تازهای را با همسر سابقش "کِلِر" (کاترین دنوو)، در منطقهای روستایی از سر بگیرد [1]. ولیکن در این راه، ناچار میشود تا سرانجام سردستهی باند تبهکاری را بکشد، چرا که او و کلر را زندانی کرده و وادار به انجامِ تروری دیگر میکنند ـ هرچند که این ترور، صورت نمیگیرد.
... در نهایت، کریستین و کلر، با هم، راهیِ مکانی دور میشوند: شاید به جزایر قناری و یا باهاما.
من این فیلم را، با همان شکلِ مُثلهشدهی پخششده از تلویزیون، دوست میداشتم.
بخشهایی از آن را در آپارات گذاشتهام: برای موسیقیِ پسزمینهاش هم، کار زیبایِ "جیانّی فرّیو" از فیلمِ اسلحهی بزرگ (1973) را برگزیدهام.
گل و بلبل، جمع آمدهاند
[1] در نسخهی اصلی، "کلر" زنِ "فلیکس" است ـ یک مرد روستایی که مزرعهی پرورش بوقلمون دارد و بعداً کشته میشود. در نسخهی دوبلهی پخش شده از تلویزیون، فلیکس را برادرِ کلر معرفی کردهاند!