«روز معلّم» را [با تأخیر یکروزه] به معلمین ارجمندی که خوانندهی این وبلاگ هستند تبریک میگویم.
میان پیامکهای تبریکی که دیروز از دانشجویان داشتم، یکیش خیلی به دلم نشست؛ که آنرا عیناً تقدیم معلمینِ والایِ خود میکنم:
بهترین معلمان با قلبشان آموزش میدهند، نه با کتاب. تقدیم به قلب پُر مهر شما. روزتان مبارک!
امّا دیروز، دو شادکامی دیگر هم داشتم: حضور با خانواده در ضیافتِ شامِ معلمین در ساختمان سینما کانونِ ساری (سینمای متعلق به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در بوستانِ کوشاسنگ)؛ و دیگری، دریافت هدیهای از یکی از هنرمندانِ بلندآوازهی "کانون" جناب استاد فرشید مثقالی.
عکس زیر: دخترم آناهید در ورودی سینما کانون ساری
عکس زیر: همسر و دخترم در ضیافت شام ِ "کانون" به مناسبت روز معلم
پیشتر در اینجا دربارهی فیلم ستارهی دنبالهدار شاهکار سینماییِ کارل زمان، مطلب مفصّلی نوشته بودم. در خصوص نمایش این فیلم در تهران، نامِ دو فرهیختهی ایرانی را هم ذکر کرده بودم: پرویز دوائی ــ که فیلم را جهت اوّلینپخش در سینمای مخصوصِ "کانون" (سینما پلازا) برگزیده بود؛ و فرشید مثقالی که پوستر-اش را کار کرده بود.
قبلاً از پرویز دوائی، گفتار شیرینی در ماهنامهی جهان کتاب خوانده بودم که متضمنِ خاطراتش از ایام کار در "کانون" بود [دریافت از اینجا]. تلاش کردم از سردبیر این ماهنامه، نشانی ایمیل استاد دوائی را بگیرم و جویایِ خاطراتِ ایشان از حضورِ کارل زمان در تهران و نمایش آثار-اش شوم. ولی متأسفانه پاسخی از سردبیر محترم دریافت نکردم.
ایمیل دیگری هم برای استاد فرشید مثقالی فرستاده و درخواست کرده بودم که پوستر خاطرهانگیزـشان از فیلم را ــ که فقط در اندازههای کوچک و بیکیفیت در اینترنت موجود بود ــ با رزلوشن بالاتری برایم ارسال دارند.
خوشبختانه حضرت استاد، شاگردنوازی نمودند و در روز معلّم این هدیهی ارزشمند را در ایمیل-ام دریافت کردم. سپاسگزار ایشان هستم که علیرغم مشغلهی فراوان، درخواستم را بیپاسخ نگذاشتند و از سرِ محبت و تشویق، وقتی تخصیص دادند و از آرشیو شخصیشان تصویری باکیفیت از این اثر را در اختیارم نهادند تا برای نخستینبار در اینترنت نشر دهم.
جالب است که در این پوستر، از تصویر هیچیک از شخصیتهای اصلی فیلم استفاده نشده است؛ ولی ترکیبِ عناصر تصویریِ انتزاعی از قلعهی فرانسویان با افسر مَرکبسوار و اعرابی و دو-دلـداده روی پارهای از زمین، به همراهِ دریا و کشتی و خطوط شبه حکاکی و گراوُری، دقیقاً حال و هوای این اثر سینمایی را منعکس میکنند.
با کلیک روی پوستر، آنرا در اندازهی اصلی دریافت کنید
پینوشت:
برای دریافت پروندهی کاملِ زندگی هنری استاد مثقالی میتوانید به وبسایت "آرته" مراجعه کنید.
یلدای امسال، پیرانهسر به یاد بامبی افتادم. از تابستانِ سال 1942 (تاریخ نخستین اکران در 9-ام اوت) تا تابستان امسال ــ که گذشت، "بامبی" 76ساله شده است!
نسل من، با این کارتونْ خاطرهها دارد؛ بیتردید، شاهکاریست ماندگار. ژرژ سادول، در فرهنگ فیلمهای سینمایی-اشْ آن را مورد پسند پیر و جوان دانسته و از تأثیر عمیق-اش در اتحاد جماهیر شوروی در خلال جنگ جهانی دوّم گفته است! [نک. فرهنگ فیلمهای سینما، ج 1، ترجمهی هادی غبرائی و دیگران]. در ردهبندیهایِ کتاب "صد فیلم پُرفروش جهان سینما"، این کارتون با فروش 47میلیون و 265هزار دلار، نه تنها عنوانِ پُرفروشترین فیلم دههی 1940 را به خود اختصاص داده است بلکه حتی بالاتر از فیلمهای ده فرمان (1956) و دکتر ژیواگو (1965) قرار گرفته! [نک. صد فیلم، پرفروشترین فیلمهای جهان سینما، گردآوری و ترجمهی جمال امید و دیگران].
تصاویر زیر: والت دیزنی در حال طراحی و تیمارداری از آهوبرّهها
والت دیزنی، "بامبی" را با اقتباس از کتاب «بامبی، حیاتی در جنگل» اثر نویسندهی اتریشی فلیکس سالتِن [منتشره در سال 1923] ساخته است. او برای ساخت این انیمیشنِ سینمایی، تیمی از بهترین هنرمندان را گرد هم آورد. مشهور است که در مرحلهی پیشتولید، انیماتورها را واداشته بود تا در کلاس آموزشیِ شناخت و ترسیم آناتومی و حرکات حیوانات ــ با تدریس ریکو لِبرون (+) ــ شرکت کنند.
تصویر زیر: ریکو لِبرون در دورهی کلاسیِ پیشتولیدِ بامبی؛ مدل قرار دادنِ یک آهوی جنگلی.
در پشت سرش، رِتا اسکات و سایر انیماتورها و نیز "فرانک توماس" (سرپرست انیماتورها) دیده میشوند
تصاویر زیر: والت دیزنی و طرحهای بامبی
یکی از آخرین بازماندگان تیم هنریِ بامبی، تایروس وانگ، هنرمند چینیالاصل بود که دو سال پیشْ در 106سالگی درگذشت. کانسپتها و طرحهای زیبای وانگ از فضای خیالانگیز جنگل در مرحلهی پیشتولید، الهامبخش انیماتورهای دیزنی بود.
تصاویر زیر: تایروس وانگ و طرحهای خیالانگیزش از فضای جنگل
[با کلیک روی هر طرح، بزرگنمایی دارد]
آوازهای فیلم، "بیایید نغمهای بهاری بخوانیم" ، "رگبار دلپذیر ِ ماه آوریل" و "عشق یک ترانه است" بر لطافت آن دوچندان افزوده است. «"عشق" یک ترانه است» ، با صدای دونالد نوویس، ترانهسُراییِ لاری موری و موسیقی تصنیفی از فرانک چرچیل، نامزد جایزهی اسکار بهترین ترانه در سال 1942 شده بود. میتوانید آن را از اینجا دریافت کنید.
تصویر زیر: فرانک چرچیل (در پشت پیانو) به همراه لاری موری
Love is a song that never ends
عشق نغمهایست که بر آن پایانی نیست
Life may be swift and fleeting
زندگی ممکن است سریع و زودگذر باشد
Hope may die, yet love's beautiful music
شاید امید بمیرد، ولی باز هم "عشق" آهنگی زیباـست
Comes each day like the dawn
هر روز به مانند سپیدهدم میآید
Love is a song that never ends
عشق نغمهایست که بر آن پایانی نیست
One simple theme repeating
نُت سادهای که تکرار شود
Like the voice of a heavenly choir
به مانند آوای همسُرایانِ بهشتی
Love's sweet music flows on
عشق، موسیقیِ دلنشینِ جاریست
Like the voice of a heavenly choir
به مانند آوای همسُرایانِ بهشتی
Love's sweet music flows on
عشق، موسیقیِ دلنشینِ جاریست
(ترجمهی متن ترانه از: Sherlock )
خاطرات من از بامبی در کودکی و نوجوانی
1- فیلم کوتاهی با دوبلهی اختصاصی
اوّلین آشناییام با بامبی، قطعهفیلم کوتاهی بود در انتهای یک نوار ویدئوییِ بتاماکس، با دوبلهی اختصاصی! "اختصاصی" از آن جهت که آنرا بصورت اثری کوتاه و مستقل درآورده است. در دوبلهی کاملِ کارتون که اینک در اینترنت موجود است، صدای آقای خسرو خسروشاهی را در بزرگسالیِ بامبی میشنویم؛ ولی در قطعهای که مقصودِ من است، دوبلورهای دیگری به جای بامبی و تامپر و ... صحبت کردهاند ــ یک راویِ زن دارد و دیالوگهایی افزوده و الحاقی. گشتم از روی آن نوار ویدئوی قدیمی، پیدایش کردم و صدای دوبله را روی ویدئوی باکیفیتتری سینک کردم و در آپارات و تماشا گذاشتم.
2- اجرای نمایشنامهی بامبی در نوار-قصّهی زنگ تفریح
شرکت زنگ تفریح (با مدیریت حمیدرضا منوچهری و نادره سالارپور) در دوّمین شماره از مجموعه نوار-قصّههای خود، ضمن گرامیداشتِ والت دیسنی و اختصاص بخشی از نوار به زندگی و فعالیتهای هنری او، یک اجرای درخشان از نمایشنامهی صوتیِ "بامبی" را با صدای دوبلورهای نامداری همچون مینو غزنوی، تورج شعبانی نصر و ... و زندهیادان آذر دانشی و پرویز نارنجیها، برای کودکان و نوجوانان تدارک دیده بود. کلیّت این نمایشنامه، همان داستانِ نقلشده توسط "دیزنی" است؛ به جز اینکه نام آهوی مادهای که دوستِ بامبی هست را از فِلین به سِـلین تغییر دادهاند!
کل این کاست را پیش ازین، علاقمندانی در اینترنت گذاشته بودند. ولی نوار-کاستِ من، به مراتب کیفیت بهتری دارد؛ و همین موضوع ــ مخصوصاً شفافیت صدای زیبای خانم مینو غزنوی که راوی داستان هستند ــ مرا واداشت تا از روی کاستِ خودم، یک نسخهی دیجیتال تهیه کنم و در اینترنت قرار دهم. میتوانید اکنون آن را بصورت mp3 از اینجا دریافت دارید. [عکسها از صفحات اینستاگرام خانم غزنوی و "دوبلاژ ایران"، متعلق به هجدهسالگی و امروزِ ایشان است]
3- کتاب بَمبی (بچه آهو) از انتشارات بیتا (قصّهگو)
کتابهای داستانی از "بامبی" زیاد است؛ ولی کتاب-نوار شمارهی 37 از مجموعه "داستانهای دیدنی، خواندنی و شنیدنی"ِ قصهگـو از انتشارات بیتـا میانِ خوبان، خوبترین است.
جایی در اینترنت، اسکن این کتابِ خاطرهانگیز را نیافتم؛ بنابراین نسخهی خودم را اسکن کردم و بصورت PDF در اینجا گذاشتم.
... بامبی و سلین، بعد از اون مدتها با خوبی و خوشی زندگی کردن. و بچههاشونم مثل بچگیهای خودشون، حوادث و ماجراهای زیادی رو پشت سر گذاشتن. و شاید اگه از دست شکارچیها جون سالم به در برده باشن، الان اونام خودشون بچه داشته باشن .... [انتهای نوار-کاستِ بامبی]