وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

دوبله‌ی فیلم برادران کارامازوف

هنر دوبله‌ی فیلم در ایران، دوران پُرشکوهی داشته است. متأسفانه این روزها، این هنر رو به افول نهاده است و کمتر شاهد آثار فاخر هستیم.

یکی از فیلم‌هایی که در دوران پُر فروغِ پیشین، به فارسی دوبله شده، فیلم برادران کارامازوف (1969)، ساخته‌ی سینماگر شهیر روس "ایوان پیری‌یِف" است؛ به مدیریت-دوبلاژِ ابوالحسن تهامی.


تصاویر زیر: دو نمونه از پوسترهای فیلم

پوستر فیلم برادران کارامازوف

پوستر فیلم برادران کارامازوف


این فیلم، اقتباس سینمایی محبوبی‌ بوده است در روسیه از رُمان سترگِ فئودور داستایفسکی. شهرتش به هنگام اکران در روسیه، هم بخاطر مزدوج بودنِ کارگردان (پیری‌یِف) با ستاره‌ی جوانی که نقش گروشنکا را بازی می‌کرد (لیونِلّا پیری‌یِوا) بود و هم بخاطر فوت ناگهانی این کارگردان به هنگام فیلمبرداری بخش سوّمِ فیلم؛ که باعث شد این بخش را دو تن دیگر (کیریل لاوروف و میخائیل اولیانوف) تکمیل کنند. البته این اثر، شهرتی بین‌المللی هم دارد و نامزد اسکار بهترین فیلم غیر-انگلیسی‌زبانِ سال 1969 بوده است [که در رقابت با "زد"ِ کوستا گاوراس، جایزه‌ی اسکار را بدو وامیگذارد].


تصویر زیر: نمایی از فیلم برادران کارامازوف (آلیوشا، کاترینا و گروشنکا)

نمایی از فیلم برادران کارامازوف


دوستانی که اصل رُمان را [به ترجمه‌ی صالح حسینی] خوانده‌اند، بی‌شک این جدل زنانه را در یاد دارند -> مجلسی که آلیوشا پیغام برادرش دمیتری را برای نامزدش کاترینا ایوانووْنا آورده است: «به من گفت تعظیم‌ات کنم ـ و بگویم که دیگر نمی‌آید ـ امّا تعظیم‌ات می‌کند». کاترینا امیدوارانه می‌کوشد تعبیری دلخواه از پیغام ِ دمیتری داشته باشد؛ ولی آلیوشا او را از رابطه‌ی دمیتری و گروشنکا می‌آگاهاند و از قصدِ دمیتری برای ازدواج با آن زن. کاترینا با خنده‌ای عصبی می‌گوید: «از من داشته باش که با او عروسی نخواهد کرد». اینجاست که پرده‌ها بالا می‌رود و متوجه می‌شویم این دو زن، پیش از آمدنِ آلیوشا، با هم توافقی داشته‌اند ... کاترینا مهربانانه سه‌بار دستِ گروشنکا را می‌بوسد و گروشنکا هم متقابلاً قصد بوسیدنِ دست کاترینا را میکند: «دوشیزه بانوی عزیز، دستت را می‌گیرم و همانطور که تو دست مرا بوسیدی، من هم دست تو را می‌بوسم. تو دست مرا سه‌بار بوسیدی، امّا من باید سه‌هزار بار دستت را ببوسم تا با هم مساوی شویم»... خواننده‌ی مردد گمان می‌برد که این دو، همه چیز را بین خود حل و فصل کرده‌اند ... ولی ... .


تصویر زیر: نمایی از فیلم برادران کارامازوف (کاترینا در حال بوسیدنِ دست گروشنکا)

نمایی از فیلم برادران کارامازوف

نمایی از فیلم برادران کارامازوف

در نسخه‌ی دوبله‌ی فارسی، این سکانس از فیلم، با زیبایی و تبحر هرچه تمامتر توسط صداپیشگان زنده‌یادان ژاله کاظمی (به جای لیونِلّا پیری‌یِوا - در نقش گروشنکا) و فهیمه راستکار (به جای اِسوِتلانا کورکوشکو - در نقش کاترینا) در استودیو شهابِ تهران اجرا و بازی شده است. این سکانس را برای دانلود و تماشا در نماشا قرار داده‌ام.




نخستین جملات آناهید

اوّل، کلمه بود و کلمه نزدِ خدا بود و کلمه «خدا» بود... 

دخترم آناهید، این روزها نخستین جملات خود را می‌گوید. البته ماه‌هاست که حرف میزند؛ ولی اینکه جمله‌ای منظم و مرتب برای ادای منظور و مقصود خود بگوید را تازه امروز به شیرینی ازش شنیدم: میخواست با مادرش بره بیرون واسه خرید. منم دراز کشیده بودم و چُرت میزدم. اومد سمتم و خیلی راحت گفت: بابا تو بخواب، ما داریم میریم شاپینگ!

ای جونم، به "خرید" میگه "شاپینگ"