وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

از درس‌های دکتر محمّد نقی‌زاده


تفاوت "قریه" با "مدینه" در قرآن

در آیه‌ی 13 سوره‌ی یاسین، وقتی که از مردم جاهل و گمراه انطاکیه سخن می‌گوید، آن را "قریه" می‌نامد. همین مکان در آیه‌ی 20 همین سوره، زمانی که از انسان موحّدی که مردم را به تبعیت پیامبرشان می‌خواند ذکری به میان می‌آید، "مدینه" نامیده می‌شود.

با دقت در آیات قرآن، دانسته می‌شود که واژه‌ی "قریه" در مورد شهرهایی بی‌هویّت که گناهکاران در آن بوده‌اند به کار رفته است؛ ولی واژه‌ی "مدینه" برای شهرهایی که معنویت و هویت الهی (حتّی با حضور یک نفر) در آن‌ها تجلّی یافته است، به کار گرفته شده است. 


(شهر و معماری اسلامی، انتشارات مانی، اصفهان: 1387، صص 40-41)



بازار

اکثر کسانی که در مورد شهرهای تاریخی مسلمانان اظهار نظری نموده‌اند، "بازار" را یکی از اصلی‌ترین ارکان و اجزای آن‌ها دانسته‌اند. مادّیتِ بازار، با حضور عناصر فضایی چون مسجد، تکیه، مدرسه و امثالهم تلطیف می‌شد. در بازار اسلامی، کاسب، حبیب خدا (حبیب الله) است و باید مراتبی را طی می‌کرده؛ باید درس مکاسب می‌خوانده و باید عضو انجمن‌های فتوّتی می‌بوده که خویش را به مولا علی (ع) منتسب می‌دانستند. 


(همان، صص 164-165)



تکرارهای بی‌ریشه

منادیان معماریِ جهانی و همچنین دوستداران الگوهای خودی، برای اغفال جامعه یا اغنای خود، به تکرار (و فقط تکرار کالبد فیزیکی و نه بهره‌گیری از ارزش‌های) فُرم‌های تاریخی دست می‌زنند؛ که گاه به صورت "قوس"، گاه به صورت "کاشی‌کاری"، گاه به صورت "حیاط مرکزی"، گاه به صورت "بادگیر"ی تزئینی، گاهی به صورت تزئینات زائد و جز این‌ها در معماری ابنیه‌ی جدید نمایان می‌گردند. 

... از یک‌سو، شتابزده و مجذوب برای تشرّف به عالم مدرنیسم، میراث معنوی و سنّت‌های خود را رها کرده‌اند؛ و از دیگر سو، بی‌ریشه و بی‌هویّت در تکاپوی حفظ صورت‌ها و اجساد و اجسام آنچه که معنایشان از کف رفته و روحشان از تن گریخته و به نسیان سپرده شده است، برخاسته‌اند.

نقش بر دیوار مثل آدمست/ بنگر از صورت چه چیز او را کمست/ جان کم است آن صورت بی‌تاب را/ رو، بجو آن گوهر نایاب را


(همان، صص 178-179)



جعل هویّت با توسل به آثار موزه‌ای

برخی انسان‌ها هویّت را در آثار گذشتگانِ خویش در موزه‌ها و آیین‌های متروک جستجو می‌کنند و در حقیقت برای خود هویّت جعل می‌کنند. البته شناخت تاریخ و هویّت تاریخی خوب است، ولی تفکری که همه چیز انسان را از او بگیرد و وی را با موضوعاتی سرگرم کند که از نظر تفکّر ِ مدرن تنها سزاوار موزه‌ها هستند و در زندگی امروز انسان نباید نقشی داشته باشند، پسندیده نیست. نتیجه‌ی چنین تفکری، بهره‌گیری از آثار موزه‌ای در جهت ایجاد هویتی کاذب و یا برای تخطئه‌ی دیگران و فخرفروشی و متمایز جلوه دادن خویش است.


(همان، صص 199-200)



تزیین ِ مساجد؛ آری یا نه؟

پیامبر اکرم (ص)، از تزیین نمودنِ مساجد نهی فرموده‌اند. منظور از "زینت مطرود"، همان زینتی است که برای تفاخر و فخرفروشی و اغفال مردم بر در و دیوار مسجد نقش بندد؛ وگرنه در مورد نازک‌کاری‌ها و هنرهای ظریفِ تذکّردهنده و تلطیف کننده (مانند کتیبه‌نویسی‌های قرآنی که فضا را از روح کلام الهی سرشار می‌کند) مصداق ندارد.


(همان، صص 378-379)



تاریخ‌شناسی، نه تاریخ‌پرستی


«نوستالژی‌بازی و تاریخ‌پرستی آفت جامعه‌ای‌ست که امروزِ زیبا ندارد و در اعصار غبار گرفته، پیِ آبرو و اعتباری برای خود می‌گردد. در چنین جامعه‌ای طرح هر پرسشی درباره‌ی تاریخ کهن و چهره‌هایش باعث دندان نشان دادن متصدیان قبرستان‌های کهنه می‌شود. شکوهِ تاریخ، دلیل پُز دادن مردم هیچ سرزمینی نبوده و یک مصری، یا یونانی و چینی خود را به تاریخ کهنش ــ که گاه عمری درازتر از تاریخ ما دارد ــ غَرّه نمی‌داند. شناخت درست تاریخ و چهره‌هایش به ما می‌آموزد هیچ خوب و بد مطلقی وجود ندارد ...».


متن بالا، بخشی از یک گفتار خردمندانه است؛ از صفحه‌ی اینستاگرام "یغما گلرویی". البته ممکن است میان مصری‌ها و یونانی‌ها هم تاریخ‌پرستانِ عقب‌مانده‌ای باشند؛ به نظرم، فقط مردم چین توانسته‌اند با تلاش و پشتکار ستودنی، تاریخ باستانی خود را با"امروزِ زیبا"یشان پیوند زنند.