" کار " :
«کار: یگانه عنوان شرف راستین! نیرو و شادی فطری انسان آفرینشگر، یعنی تنها کسی که به راستی زنده است؛ یگانه کسی که در نیروهای جاودانی سهیم است. چنین کسی خود را در فعالیت تولید کننده -خواه حقیر باشد و خواه پرتوان- برای جامعهی زندگان درمیاندازد. و همین تنها "فعال بودن، فعال برای همه بودن" فضیلت به معنای مردانهی آن است. جز این هر چه هست، خرده فضیلت است» (درآمد/ ص.19).
و "عشق" :
«همین که یکی را دوست داشتیم؛ همین به یقین نشناختن، جاذبهی دیگری است. راز ناشناخته بودن، بر دلربایی آنچه به گمان خود میشناسیم افزوده میشود» (ص. 54).
«مصیبتی بود ... آنکه آن همه دوستش میداشت به وی دروغ میگفت. آنکه شادی و ایماناش بود! ... همه چیز فرو ریخته بود. دیگر نمیتوانست دوستش داشته باشد ... دوستش نداشته باشد؟ ... اوه! چهقدر این دوستی در او ریشهدار بود، حتی بیش از آنچه خود پنداشته بود! ... ولی آیا تو میتوانی آنچه را که حقیرش میشماری دوست بداری؟ آخ! » (ص. 90)
«بدا به حال دلهایی که بیش از اندازه محفوظ بودهاند! هنگامیکه سودا راه به دل باز میکند، آنکه عفیفتر است بیدفاعتر است ...» (ص. 94).
«در عشق، اندکی وقار خوب است. اما نیازی به بسیارش نیست: چه، دیگر بیگاری است، نه عیش و خوشی» (ص. 96).
[جان شیفته. نوشتهی رومن رولان. ترجمهی م.ا.بهآذین. تهران: دوستان، 1386]
«تس از خانواده ی دوربرویل»، عنوان رمانی ناتورالیستی است از "توماس هاردی".
رمانی است ارجمند و در زمان ِ خود، پیشرو. شرحی است غمبار از زندگی یک زن؛ از بهاری که زود خزان می شود؛ و هم محکمه ای است برای دو مرد: یکی، پست-اندیش و اینجهانی؛ و آن دیگری، زیبا-اندیش و ایده-آلیست. هر دو مرد، در حق زن، ظلم روا میدارند؛ و البته ظلم دومی، فرساینده تر است.
ترجمه ی فارسی این شاهکار ادبی را میتوانید از اینجا دریافت دارید. تلخیص شده ای از آن را هم [برای کسانی که وقت و حوصله ای اندک دارند] در اینجا نهاده ام.