نخستین آشناییام با "شوایک"، به 26سال پیش برمیگردد. بنیاد سینمایی فارابی تازه کتابِ ارجمند جان هالاس با عنوان "استادان انیمیشن" را با ترجمهی فارسی محمد شهبا روانهی بازار کرده بود. من هم که در شهر ساحلی کوچکـم "رامسر" آگهیِ انتشارش را در جریدهای دیده بودم، به مثالِ "دستِ ما کوتاه و خرما بر نخیل" به فامیل تهرانی سپرده بودم تا برایم بخرند و پُست کنند. صفحات 112-113 این کتاب، به یرژی ترنکا و آثارش اختصاص داشت؛ با تصویری بزرگ از "شوایک، سربازِ پاکدل" ... .
دو سال پیش، تصمیم گرفتم به مناسبتِ تولد دختر خردسالم، اثر کلاسیکِ ترنکا را (در سه اپیزود) زیرنویس فارسی بزنم و در نِت قرار دهم. ولی در عمل، فقط حوصله کردم اپیزودهای دوّم و سوّم ِ شوایک را کار کنم و در وبلاگـم منتشر نمایم. زیرنویسِ همین دو اپیزود را هم چون تقدیم به دخترم بود، بصورت هارد-ساب روی فیلم گذاشته بودم ... .
فکر نمیکردم که از کارم استقبال شود. ولی مدتی بعد، در صفحهی آپاراتـم خانمی با تشکر، خواستار کاملکردنِ کار و زیرنویس-زدنِ اپیزودِ جاماندهی اوّل شد. عین همین تقاضا را هم یکی از بازدیدکنندگانِ وبلاگـم حدودِ دو ماهِ پیش داشت و برای ترغیبـم به انجام کار، هر سه اپیزودِ شوایک را با کیفیت خوب و دو زبانه (روسی و چِکی) در اینترنت آپلود کرد و لینکهای دانلودش را برایم ارسال نمود:
ــ دانلود اپیزود اوّل ــ دانلود اپیزود دوّم ــ دانلود اپیزود سوّم
هفتهی پیش، سرانجام فرصتی یافتم تا اپیزودِ اوّل (از هاتوان بسوی مرزِ گالیسی) را هم زیرنویس فارسی بزنم. اتّکاـیم باز به زیرنویس روسی و ترجمهی خوبِ کمال ظاهری از متنِ اصلی داستان شوایک (نوشتهی یاروسلاو هاشِک) بود.
ــ زیرنویس هر سه اپیزود را اکنون بصورت سافت-ساب (با پسوند SRT) در سابسین و اُپنسابتایتلز و پیکوفایل گذاشتهام.
ــ از شوایک، یک نسخهی سینمایی 73دقیقهای قدیمی هم در یوتیوب موجود بود که هر سه اپیزود را یکجا با دوبلهی روسی دارد [اطلاعات فیلم در IMDb]. زیرنویس فارسیِ هماهنگ با این نسخه را هم در سابسین و اُپنسابتایتلز گذاشتهام؛ و خودِ فیلم را هم با این زیرنویس و زبانِ اصلی چِکی (به جای روسی) در آپارات بارگذاری کردهام.
هنگام مقابلهی ترجمهی کمال ظاهری با زیرنویس روسی، نکات جالبی غافلگیرم میکرد. یکی را اینجا نقل میکنم (به تصویر بالا دقت شود) :
آقای ظاهری، جایی در ترجمهی خود (شوایک. چاپ دوّم ـ 1386. تهران: راه مانا و نشر چشمه. ص 674) به جای "فلاسک" یا "قمقمهی آبجو" ترجمه کرده است "دسته کلید"!
قضیه این است که شوایک دارد برای همقطارانش توضیح میدهد که نباید بگذاریم چیزی از ما (سلاحهای ما) دستِ دشمنِ روس بیُفتد. بعد، مثال میزند که دورهی جنگهای ناپلئون، یک سربازی "قمقمهی آبجو"-اش میافتد دستِ سربازهای دشمن؛ و او شبانه به اردوی دشمن میرود تا قمقمهاش را پس بگیرد؛ و از قضا همان شب، جیرهی وُدکای سربازانِ خصم را هم داده بودند و اینطوری یک چیز هم اضافه بر عرقِ سابقْ نصیب-اش میشود!
حالا چرا ایشان که مترجم دقیقی است، "قمقمهی آبجو" را "دسته کلید" ترجمه کرده، مسئلهای است که پاسخ-اش شنیدنی خواهد بود.
یکی از ترجمههای شیوای کتابِ "شوایک" هم از آنِ ایرج پزشکزاد است که در سال 1364 منتشر شده و بخش ابتداییِ داستان ــ تا پیش از اعزامشدنِ شوایک به جبهه ــ را دربرمیگیرد.
من مدتها به دنبال این نسخه بودم. یکی از دوستانْ آن را داشت و به قول خودش تا "کتاب زمان" (ناشر) برپا بود، عادت به خرید و هدیه دادن-اش به رفقا داشت. به من هم قولِ اسکن و ارسالِ PDF کتاب را داده بود، ولی خبری نشد!
سرانجام، سه هفته پیشْ آن کتاب را در کتابخانهی مرکزی شهرداری اصفهان یافتم. کل-اش را با موبایلْ عکسبرداری کردم و بصورت PDF در پیکوفایل و دراپباکس اکنون تقدیم دوستان میدارم.
در صفحات 196 تا 242 (از ترجمهی پزشکزاد) حوادث طنزآلودی که منجر به اعزام شوایک به جبهه میشود را میخوانیم. این بخشها را یرژی ترنکا در فیلم عروسکی خود (نسخهی سال 55-1954) نگنجانده بود؛ آن هم به دلایلی روشن: شرحِ هوسبازیها ستوان هانری لوکاش و سگ-دزدی و اغواگریِ شوایک، مناسب کودکان نبود. ولی 30سال بعد، زمانی که یکی از شاگردانِ ترنکا به نام استانیسلاو لاتال (تصویر بالا) قصد کرد تا 6اپیزود دیگر از ماجراهای "شوایک" را بر کارِ استادِ خود بیَفزاید، بیمحابا بدین بخشها نیز پرداخت: اپیزود سوّم در سال 1987 با عنوان "شوایک، مصدر (گماشتهی) ستوان لوکاش" [با عنوان اصلی: Svejk vojenskym sluhou nadporucika Lukase ] (تصویر زیر: نمایی از آن اپیزود).
شوایک از آخرین انیمیشنهایی بود که لاتال کارگردانی-اش را در کمپانی فیلم کوتاه پراگ [کراتکیفیلم] بر عهده داشت؛ و دو سال پس از ساختِ آن، بازنشسته شد. اطلاعات مربوط به این اثر را از IMDb میتوانید دریافت کنید. نسخهی کاملِ اپیزود سوّمِ مذکور را هم در دراپباکس گذاشتهام؛ قلندری میخواهد تا برایش زیرنویس فارسی بزند!
یرژی ترنکا (تصویر بالا)، بیشکْ انیماتوری نابغه بود. او همچنین دستی در تصویرسازی کتابهای کودکان داشت و آثار هنرمندانه و ظریفی در این زمینه دارد (تصاویر زیر). فیلمهای مستند زیادی از زندگی هنری او تهیه شده است؛ که یکی را بعنوان حُسن ختام در آپارات گذاشتهام.
آلوئیس ییراسِک (1851-1930)، نویسندهی مشهور ِ چک، در سال 1894، کتابِ «افسانههای کهنِ چِک» را به رشتهی تحریر درآورد. این کتابِ حماسی، مورد استقبال فراوان نوجوانان و مردم قرار گرفت و جایگاه ویژهای در ادبیاتِ آن سامان یافت.
[دانلود PDF کتاب با تصویرسازیهای زیبای Věnceslav Černý ]
نمونه صفحاتِ کتاب در زیر: [با کلیک روی تصاویر، بزرگنمایی میشوند]
-------------------------------------------------
اقتباس سینماییِ یرژی ترنکا
در سال 1953، یرژی ترنکا، انیماتور نابغهی چِک، هفت داستان از این کتاب را در قالبِ یک انیمیشنِ عروسکیِ 79 دقیقهای روانهی پردهی سینماها نمود:
1- افسانهی فرمانده "چِک"، نیایِ بزرگِ مردم چک، که آنها را به سرزمین جدیدی بر کرانهی رود ولتاوا ـ در دامنهی کوهِ ریپ هدایت کرد.
2- حکایت فرمانده "کروک" که دستور به ساختِ قلعهی مقدّسِ ویشهراد بر پرتگاهِ مشرف به رودِ ولتاوا داد؛ و حکایتِ سه دختر او: کازی، تِتا و لیبوش.
3- افسانهی "بیوُی"، پسر ِ سُدیوای، که پیروزمندانه گراز وحشی را شکار میکند و به وصالِ "کازی" (دختر ِ ارشدِ کروک) میرسد.
4- افسانهی "پرهمیسل"ِ برزیگر:
پس از مرگِ کروک، کوچکترین دخترش "لیبوش" به قدرت میرسد و زمام امور قبیله به دستِ زنان میافتد. او توانایی پیشگوییِ آینده را دارد و مردانش را برای یافتن همسری ـ که پادشاهِ جدید چِکها شود ـ رهسپار روستایِ استادیس میکند؛ جایی که اسبی سپید آنان را بسوی برزیگری "پرهمیسل"نام هدایت میکند.
5- افسانهی جنگِ زنان (نبردِ دوشیزگان) :
دورهای که قدرت در دستِ "لیبوش" بود، زنان را اختیارات فراوان بود؛ ولی پس از ازدواجش با پرهمیسل و تأسیس خاندانِ پرهمیسلید، مردان بر زنان سَروری میجویند و همین امر "ولاستا" (ندیمهی لیبوش) را برمیآشوبد تا با جوخهای از زنان به نبردِ مردان درآیند. آنان "شارکا"ی زیبارو را با طناب به درختی در جنگل میبندند و او را طعمهی در بند کردنِ "تیراد" میکنند ... [ترنکا، پایانِ تلخ این داستان را با پایانی صلحآمیز و آشتیجویانه در فیلماش جایگزین نموده است!]
6- افسانهی "ژسومیسل" و "هوریمیر" :
در ایام پادشاهیِ ژسومیسل، تبِ طلا همهگیر میشود. به فرمانِ او، کشاورزان را به کارِ معدن میگمارند و همین امر سبب از بین رفتن زراعت و آبادانی میشود. "هوریمیر" نجیبزادهی خاندانِ نئومتلسکی، این وضعیت را تاب نمیآورد ... .
7- نبرد با لوچانیان:
در ایام سلطنتِ "نِکلان"ِ بزدل، "ولاستیسلاو"ِ شرور از قبیلهی همسایهی لوچانی بر ضدِ پادشاهیِ چِکها میشورد و روستاها را به آتش میکشد. نِکلان، که خودش شهامت مبارزه با او را ندارد، پسرعموی جوانش "چِستمیر" را مُلبّس به جامهی رزماش نموده، راهیِ نبرد میکند ....
-------------
اکثر منتقدین سینمایی، این فیلم را اثری ارزنده و فاخر ارزیابی نمودهاند که نقطهی عطفی در تاریخ انیمیشنسازی به شیوهی استاپموشن میباشد. ژرژ سادول، در فرهنگِ فیلم معروفاش، این انیمیشن را بخاطر استفاده از عروسکهایی با چهرههای جاندار و تعددِ "سیاهیلشکر"ها ستوده است و اقتباس ترنکا را با اقتباس فریتس لانگ از "نیبلونگن" مقایسه کرده! [1]
فیلم، اکثراً بر صحنهپردازیهای شاعرانهی ترنکا میچرخد تا بر دیالوگ. ولی در سکانس پایانی، بیانِ تصویریِ ترسها و تردیدهای پادشاه"نِکلان"، با نجواهای پیاپیِ ضمیر ِ ناآراماش عجین میگردد و منظری مکبثگونه میآفریند.
یری ترنکا در پشت صحنهی انیمیشن "افسانههای کهن چک" (1952)
زیرنویس فارسی فیلم:
ترجمهی متن این انیمیشن، به خواستِ نگارنده، از روی زیرنویس فرانسوی آن، توسط آقای نیما فرزادفر به انجام رسید و سپس توسط نگارنده، ضمنِ مقابله با زیرنویسِ روسی، تصحیح و اصلاح گردید.
هنگام جستوجوی بیحاصل برای پیدا کردنِ ترجمهای فارسی از اثر مشهورِ آلوئیس ییراسک، مُطّلع شدم که در اوایل دههی 1330 شمسی، "افسانههای باستانیِ مجارستان" (و نه افسانههای چِک) توسط زندهیاد فضلالله مهتدی (صبحی) به فارسی ترجمه و بازنویسی شده بود؛ ولی در واقعهی کودتای 28 مرداد، چون اسم مجارستان رویاش بود، بعنوان اینکه کتاب مربوط به بلوک شرق است، ایادیِ حکومت آن را از چاپخانهی پیک ایران بردند و آتش زدند! [2]
اینک، این ترجمهی فارسی از "افسانههای کهن چِک" را به یادِ "صبحی" تقدیم به نوجوانان و فرزندان ایرانزمین میکنیم.
- زیرنویس فارسی فیلم Staré povesti ceské : دانلود از سایت سابسین.
اطلاعات فیلم در: IMDB
تماشا و دانلود فیلم از نماشا در سه بخش: بخش اوّل - بخش دوّم - بخش سوّم
تماشا و دانلود فیلم از آپارات:
تابلوی "نبردِ دوشیزگان" بر اساس افسانههای کهن چک. اثر یوزف ماتاوزر
[1] نک: فرهنگ فیلمهای سینما (ج 1). تألیف ژرژ سادول. ترجمهی هادی غبرائی و همکاران. نشر آینه، تهران: 1367. ص 76.
[2] نک: در جستجوی صبح (خاطرات عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر). نشر روزبهان، تهران: 1394. ص 375.