در نوجوانی، داستانی خوانده بودم از "ادگار آلن پو" با عنوان "سقوط خانه آشر". یادم هست که به شدت جذبش شده بودم و با قدرت خیال، که در آن ایام به نهایتِ خود بود، داستان را در ذهنم تصویرسازی میکردم. امروز، از پسِ سالها، فرصتی دست داد تا روایت سینمایی این داستان را هم ببینم: فیلم خانهی آشر به کارگردانی "راجر کورمن" در سال 1960 .
"پو" شاید از نخستین نویسندگانی بوده باشد که بر تأثیر فضای معماری بر ناهنجاریهای روانی کاربران، تأکید کرده و نقش اصلی داستانش را به عمارت و بنای رو به زوالی داده است که ساکنیناش را هم به زوال و سقوط میکشد:
«در یک روز دلگیر و ساکت و تاریک ایام پاییز، من به تنهایی با مرکوب خود به سوی "خانهی عاشر" حرکت نمودم. پس از طی مسافتی طولانی، نزدیک خانه رسیدم اما با منظرهی عجیبی روبرو شدم و قلبم فرو ریخت. ساختمان و بنای خانه، مانند شب تار به تاریکی گراییده و بیروح بود؛ غمانگیز و سرد، مانند شبهای سرد زمستان. دیوارهای خاکستری ساختمان، دل انسان را میآزُرد. از زمینهای خشک و سوختهای که اطراف خانه را احاطه کرده بود و اوضاع آشفتهی آنجا به وحشت افتادم. پنجرهی بزرگ و تاریک این خانه، چون چشمان سیاه در یک صورت و چهره بیمعنی مینمود. تنههای سفید و بیروح درختان، انعکاسی بس غمانگیز در منظرهی دریاچهای آرام داشت [...] همچنان که به ساختمان بزرگ تیره نزدیک میشدم، تصور عجیبی در مغز و فکر من بروز نمود و معتقد شدم هوایی که خانه را احاطه نموده است جدا از هوایی میباشد که با ارادهی خداوند در طبیعت و فضا وجود دارد. احساس کردم که این حالت، از دیدار درختان آسیبدیده و دیوارهای خاکستری مخروبه در من به وجود آمده است. خانه، چون ابری سیاه و تیره، در هم فرو رفته به نظر میرسید. ساختمان هنوز پابرجا بود، اما دیوارهای آن دارای شکافهای عمیقی بود که نشان میداد به زودی فرو خواهد ریخت.»
نک: پو، ادگار آلن. (1374). سقوط خانه عاشر. ترجمه محمد عبادزاده کرمانی. در کتاب: داستانهای اسرارآمیز. تهران: انتشارات قصه جهاننما. صص 47-58.
پوستر فیلم "خانه آشر" ــ محصول سال (1960). به کارگردانی: راجر کورمن
برای دانلود متن انگلیسی داستان سقوط خانه آشر، اینجا کلیک کنید.
برای دانلود قرائت انگلیسی داستان سقوط خانه آشر، اینجا کلیک کنید.
توضیح:
ــ زیرنویس فارسی دو قطعه فیلم بالا، از dr.lecter.76@gmail.com میباشد و من فقط آن را "رندر" و "هاردساب" کردهام.
ــ داستان بالا، توسط مترجمین متعددی به فارسی برگردانده شده است. یکی از مشهورترین آنها، ترجمهی احمد گلشیری است با عنوان زوال خاندان آشر ، که در جلد دوّم مجموعهی "داستان و نقد داستان" توسط انتشارات نگاه در سال 1370 به چاپ رسیده است.
دکتر "فرانسوا پِنز"، استاد معماری دانشگاه کمبریج، در مقالهای به بررسی معماری در فیلمهای ژاک تاتی (فیلمساز معروف فرانسوی) پرداخته است. این مقاله را آقای شهرام جعفرینژاد در سال 1381 به فارسی ترجمه کردهاند؛ و امروز خوشبختانه روایت تصویری این مقاله توسط دانشجویانم، آقایان پوریا کریمی و علی ماندهگاریان، در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسر تهیه شده است؛ که میتوانید آن را از لینک زیر، مشاهده و دریافت نمایید:
http://www.namasha.com/v/AixydW3f
هر فیلم ژاک تاتی، فصلی از دیدگاه بنیادین و توأم با ظن او به معماری و فنآوری مدرن است.
در فیلم تعطیلات آقای اولو (1953)، در حالی که دیگران از نمای اقیانوس جلوی اتاقهایشان لذت میبرند، "اولو" [1] اتاق محقری دارد که به علت شیب سقف، تنها یک پنجره دارد که رو به آسمان باز میشود!
تفاوت پنجرهی اتاق آقای اولو با دیگر پنجرههای مهمانسرا در "تعطیلات آقای اولو"
در فیلم دایی من (دایی جان) (1958)، خانهی آقای اولو را در بخش قدیمی پاریس و خانهی خانوادهی خواهرش ــ ویلای آرپل ــ را در بخش مدرن پاریس میبینیم و داستان حول برخورد این دو دنیا دور میزند. خانهی آقای اولو ، تماماً متناسب با قد و قامت تاتی ساخته شد که صحهای بر دیدگاه او در لزوم تناسب معماری با مقیاس انسانی بود.
خانهی اولو در "دایی جان"
"ویلای آرپل" نیز بر اساس طرح تاتی و همکار دیرینهاش ژاک لاگرانژ، با کولاژی از نقشمایههای مختلف آثار مشهور معماری مدرن، در استودیویی در نیس ساخته شد: خانهای مغشوش و باغچهای بیروح که دربر دارندهی دیدگاه نقادانهی او دربارهی معماری مدرن است. امّا فقط معماری مدرن، آماج حملهی تاتی نیست؛ بلکه او اساساً این شیوهی زندگی را زیر سؤال میبرد. در بخش قدیمی شهر، شاهد بازاری زنده با رنگهای گرم و چایخانههای شلوغ هستیم که در تضاد با خطوط تیز و بیاحساس خانههای بتنی ِ بخش جدید است.
خانهی مدرن در "دایی جان"
تاتی در فیلم وقتِ بازی (زنگ تفریح) (1967)، به کمک معمار و طراح صحنهاش یوجین رومان، صحنهای استثنایی ساخت که به قول خودش «ستارهی اصلی فیلم» بود: ساختمانی بزرگ و خارج از مقیاس در حومهی پاریس که به "تاتیویل" مشهور شد (شوخی با آلفاویلِ گدار). امّا هنوز شهری در کار نبود و تاتی به این منظور، چند بلوک ساختمانی ِ کاذب و متحرک نیز ساخت که با جابجایی آنها، نماهای مختلف حاصل میشد. فیلمبرداری با حضور هزار بازیگر در این دکور عظیم، دو سال به طول انجامید.
بلوکهای ساختمانی ِ کاذب در تاتیویل ــ زنگ تفریح (1967)
زنگ تفریح، فرصت مناسبی برای تاتی به منظور نقدِ همسانی ِ فضاها در معماری مدرن بود. در فصل آغازین فیلم، سبک بینالمللی ِ معماری فرودگاه، دستاویزی برای ابهام عملکردِ فضایی میشود؛ تا جایی که طی دقایقی فکر میکنیم که این جا بیمارستان است. در ادامه نیز از همین فضا به عنوان "ساختمان اداری" استفاده میشود.
فضای مبهم (فرودگاه/بیمارستان) در "زنگ تفریح"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فضای اداری در "زنگ تفریح"
[1] آقای اولو، کاراکتر خلق شده توسط تاتی، مردی سادهلوح است با کلاه و پالتو و شلواری با پاچههای کوتاه و چتر و پیپی تزئینی.