وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

معماری در سینما (5) : معماریِ سرگیجه

در تاریخ سینما، نقاط عطف درخشانی از هنر و اندیشه داریم؛ آثار ماندگاری برای امروز و فردا؛ با همه‌ی رمز و راز ِ جاودانگی.

یکی از این آثار، فیلم سرگیجه (1958)، ساخته‌ی آلفرد هیچکاک است. سرگیجه، نمونه‌ای اعلا برای مطالعه‌ی نقش و معنای فضا در سینماست. یکی از فضاهای مهم در فیلم، موزه‌ی سان‌فرانسیسکو است  [ساختمانِ مشهور به "لژیون ِ افتخار" ـ بخشی از موزه‌ی هنرهای زیبای سان‌فرانسیسکو]. به کارگیری "موزه" اشاره‌ای است به نقشی که این بنا در حفظ خاطره و یادآوری آن ایفا می‌کند. اصلی‌ترین چیزهایی که از مادلن (با بازی کیم نواک) به یاد اسکاتی (جیمز استوارت) می‌ماند، گردنبند، دسته‌ی گل و فرم حلقوی مویش، در همین سکانس موزه، تثبیت شده و به ذهن سپرده می‌شوند.


نماهایی از فیلم سرگیجه (1958) ـ بخش‌های مربوط به موزه‌ی سان‌فرانسیسکو

نمایی از فیلم سرگیجه

نمایی از فیلم سرگیجه

نمایی از فیلم سرگیجه

نمایی از فیلم سرگیجه

نمایی از فیلم سرگیجه


فضای مهم دیگر در فیلم، کلیسای "سن خوان باتیستا"ست [کلیسای اسپانیایی بنا شده در سال 1797 در شهرستان سن‌بنیتوی کالیفرنیا]هیچکاک از ساختمان این کلیسای قدیمی و  واقعی در فیلم استفاده کرده است، ولی تنها نیمی از آن ریشه در واقعیت دارد: این کلیسا، فاقد بُرجِ ناقوسی بدان هیئت و بلندی بوده است و بُرجی که بالا رفتن از پله‌های آن، "سرگیجه"ی  اسکاتی را تشدید می‌کند، از نقاشی روی شیشه خلق شده و ریشه در معماری متافیزیکی و نبوغ هیچکاک دارد. 


کلیسای سن خوان باتیستا، در عالم واقعیت

نمایی از فیلم سرگیجه

کلیسای سن خوان باتیستا در معماری متافیزیکِ هیچکاکی با بُرج بلندِ ناقوس

نمایی از فیلم سرگیجه

نماهای مربوط به بُرجِ ناقوس نقاشی‌شده‌ی کلیسای سن خوان باتیستا در فیلم + پلکان معروف

نمایی از فیلم سرگیجه

نمایی از فیلم سرگیجه

نمایی از فیلم سرگیجه

نمایی از فیلم سرگیجه

نمایی از فیلم سرگیجه



*مطلب بالا، از مقاله‌ی «هیچکاک، معماری و سرگیجه» از پژوهش‌های آقای "احسان خوش‌بخت" می‌باشد.


یکی از سکانس‌های به-یاد-ماندنی فیلم هم در فورت‌پوینت، زیر پُل معروف گُلدن‌گیت می‌گذرد. در ادامه، استوری‌بورد این سکانس را آورده‌ام بعلاوه‌ی قطعه فیلمی توضیحی از آقایان شاهین دربندی، سامیار همتی‌نژاد و امیدرضا کریمیان (دانشجویان رشته‌ی کارگردانی سینمای دانشگاه آزاد رامسر). در این فیلم، به جز پُل گلدن‌گیت در فیلم سرگیجه‌، به معماریِ "ساختمان داکوتا" در فیلم بچه‌ی رُزماری و "هتل استنلی" در فیلم درخشش هم اشارات مفیدی شده است:


بخشی از استوری‌بوردِ فیلم سرگیجه ـ سکانس مربوط به پُل گلدن‌گیت

استوری بورد فیلم سرگیجه

http://www.aparat.com/v/K3Lit


فیلم شِنِل (1959)

انسان زاده شدن، تجسّدِ وظیفه بود:
توانِ دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن
توانِ شنفتن
توانِ دیدن و گفتن
توانِ اندُه‌گین و شادمان‌شدن
توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان 
توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع شکوه‌ناکِ فروتنی
توانِ جلیل ِ به دوش بردن ِ بار ِ امانت
و توانِ غمناکِ تحمل ِ تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان ... 

(احمد شاملو)

"شِنِل"، داستان کوتاهی است از نیکُلای گوگول، که آن را در سال 1842 میلادی ضمن ِ مجموعه-آثارش به چاپ رسانده بود. حکایتِ کارمندی ساده‌دل و دون‌پایه است به نام "آکاکی آکاکیویچ باشماچکین" که به کار پاکنویس کردنِ نامه‌های اداری اشتغال دارد. شغل‌اش را دوست میدارد و در کار خود دقیق است، امّا کسی او را جدی نمی‌گیرد و هیچگاه پاداش درخوری برای زحماتش دریافت نمیکند. سرمای سختِ سن‌پترزبورگ، او را مجبور میکند تا شنل (بالاپوش) مُندرس و نخ‌نما شده‌اش را با شنلی نو جایگزین کند. تهیه‌ی پول شنل ِ نو، برایش آسان نیست و به‌ناچار رفتاری مقتصدانه در پیش می‌گیرد. سرانجام صاحب شنل نو می‌شود، ولی آن را به زور از او می‌دزدند ... .


داستان شنل، جایگاه رفیعی در ادبیات روسیه دارد، چنانکه ایوان تورگنیف می‌گوید: «تمام نویسندگان از زیر شنل گوگول سر به بیرون نهاده‌اند».


پوسترهای فیلم شنل (1959)

پوستر فیلم شنل

پوستر فیلم شنل


آلکسی باتالوف (زاده‌ی 1928)، بازیگر نامدار تئاتر و سینمای روسیه، در اوّلین تجربه‌ی کارگردانی سینمایی‌اش در سال 1959، به سراغ شِنِل گوگول رفت و اقتباسی وفادارانه از آن به دست داد. بازی درخشان رولان بیکوف در نقش آکاکی آکاکیویچ، بعلاوه‌ی بافت تصویری غنی و زیبای فیلم ـ پرداخته‌ی هنریک مارانجیان، این فیلم را به اثری کلاسیک تبدیل نموده که مورد علاقه‌ی منتقدان سینمایی می‌باشد. چنانکه پس از پخش و اکران عمومی‌اش در نیویورک، منتقدان "هیئت ملی نقد فیلم" در امریکا، آن را در لیستِ بهترین پنج فیلم خارجی‌زبانِ سال 1965 جای دادند.


لوگوی هیئت ملی نقد فیلم امریکا

نماهایی از فیلم شنل (1959)

نمایی از فیلم شنل

نمایی از فیلم شنل


من، متن این فیلم را، برای اوّلین‌بار، به فارسی ترجمه نموده و آن را با زیرنویس فارسی، در آپارات و نماشا منتشر کرده‌ام.



در برگردان فارسی، نگاه به ترجمه‌ی خوبِ  "خشایار دیهیمی" از اصل ِ داستانِ گوگول داشته‌ام. [1]

زیرنویس فارسی را هم بصورت مُجزّا، در سایت‌های ساب‌سین و فارسی‌ساب‌تایتل آپلود کرده‌ام.



[1] یادداشت‌های یک دیوانه و هفت قصه‌ی دیگر. نوشته‌ی نیکلای گوگول. ترجمه‌ی خشایار دیهیمی. نشر نی، 1381. صص 129-168.