در مقدمه ی"کورُش-نامه"ی "گزنفون" این جمله ی زیبا آمده است که «شایستگی در انحصار ِ شهروندان نیست، و شایستگان را از هر نژاد و ملّت میتوان برگزید»
بر همین روال، خواندنِ "کورُش-نامه ی نو" ی "شوالیه رامزی"، که در سال 1727 میلادی نوشته شده و متأسفانه تا کنون نزدِ ایرانیان ناشناخته مانده است ـ خالی از لطف نیست.
نگارنده را مطالعه ی کامل ِ این اثر و پرداختن بدان، مجال و فرصتی دیگر می طلبد ولی در نگاهی گذرا بدان:
به نظرم جالب آمد که «"کورُش از "زرتشت" آموخته باشد که "ژوپیتر" ِ یونانیان، همان "هُرمز" (اورمَزد) ایرانیان، و همان "اُزیریس" مصریان باشد.»
He (Cyrus) had learned from Zoroaster, that the Olympian Jupiter of the Greeks was the fame with the Oromazes of the Persians, & the Osiris of the Egyptians. (p. 7)
برایم جالب بود که "فیثاغورث" در معبدِ ژوپیتر در جزیره ی "کِرت" از نشانه هایی که "سولون" داده بود، "کورُش" را شناخته و به او درود و خوشآمد گفته باشد:
While Cyrus was meditating on the sublime sense of these inscriptions, a venerable old man enters the Temple ... Cyrus suspects it to be Pythagoras, but dares not interrupt his devotion ... Pythagoras, for it was he, fees in the air & countenance of Cyrus, the marks which Solon had describ'd when he gave him notice of the young prince's departure for Crete. He accosts him with a salutation, makes himself known, & quickly understands that it is Cyrus. (p. 9)
درود
در شگفتم که چرا تاکنون این اثر به فارسی ترجمه نشده
آقای مهندس شما زحمت این کار را بکشید لطفا. مطمئنم کار خوبی خواهد شد
درود و سپاس از توجه تان دوستِ بزرگوار. از دیروز که این پُست را گذاشتم و پیوندش را برایِ دوستان فرستادم، تعدادی از دوستان خبر داده اند که قصد دارند در مقاله ای این اثر را معرفی کنند. شک ندارم که به زودی، شاهدِ ارائه ی ترجمه هایِ خوبی از فصل های این کتاب خواهیم بود. ترجمه ی کامل ِ این اثر، دقت و حوصله و زمانی میخواهد که متأسفانه به دلیل ِ مشغله ی کاری، نمیتوانم بدان تخصیص دهم؛ ولی کوشیدم با معرفی ِ سردستیِ این اثر ِ ناشناخته، زمینه را برایِ آشنایی و اقدام ِ یک مترجم ِ ذیصلاح آماده کنم.
آستویه هومتم منو، آستویه هوختم وچو، آستویه هورشتم شیه اتنم....
پژوهشگر ارجمند جناب آقاى مهندس کاظمى ضمن عرض سلام و آرزوى پیروزیهاى روزافزون و با تشکر از بابت مطلب زیباى اخیر، تصور بنده این است که شاید املاى نام Pythagoras به شکل "فیثاغورس" مناسبتر از "فیثاغورث" باشد (هرچند عموماً به همین شکل دوم نگاشته مى شود)؛ همانگونه که لاتین نویسان نیز در نگارش نام ایشان (یونانى: Πυθαγόρας) با دبیرۀ خودشان،th (ث) را معادل θ و s (س) را معادل ς قرار داده اند.
سلام و سپاس از نظر و توجه ِ شما. برقرار باشید.
با درود به دوستان گرامی پایگاه پژوهشهای فرهنگ و زبانهای آریایی به روز شد
برگذاری انجمن های آموزش خط و زبان پارسی باستان و بررسی کتیبه دیوان داریوش
http://acls.blogfa.com/post-63.aspx
آموزش خط و زبان پارسی باستان
پایگاه ما بروز شد با مقاله ای از مینا صالحی :
مقایسۀ دستگاه واجی دو خانوادۀ زبانی آناتولیایی و ایرانی ، مطالعۀ موردی زبانهای هیتی و اوستایی
http://acls.blogfa.com/post-64.aspx