امروز مجالی دست داد تا یکی از مستندهای عالی سینمای ایران را ببینم: "مرثیهی گمشده" ساختهی خسرو سینائی. [تماشای آنلاین در اینجا]
ساخت این مستند، 12سال به طول انجامیده بود: از سال 1971 تا 1983 . روایتیست از آوارگیِ مردم لهستان طیِ جنگ جهانی دوّم و مهاجرتِ شمار زیادی از آنان به ایران.
حین تماشا، آنجا که فیلمسازْ خاطرات دوران کودکیِ لهستانیهایی که از اصفهان به "زلاند نو" رفته بودند را به تصویر میکشد، نکتهی جالبی دیدم که فکرم را مشغول کرده است: آیا اردوگاه کودکان لهستانی در جلفای اصفهان در سالهای 44-1942، همان بنای معروف به مدرسهی فرانسویها بوده که اکنون مرمّت شده و محل دانشکدهی هنرهای تجسمیِ دانشگاه هنر اصفهان است؟!
نماهایی از فیلم ــ اردوگاه کودکان لهستانی در اصفهان ، تاریخ فیلمبرداری: سال 1975
نمایی از یک کلیسا در فیلم، شبیه به کلیسای کاتولیکها در پشت مدرسهی فرانسویها
دانشکدهی هنرهای تجسمی، در محلهی سنگتراشهاـست و چندان با دانشکدهی ما (دانشکدهی حفاظت و مرمت) فاصله ندارد. عکسهای زیر را همین سه ماه پیش در آنجا گرفتهام. میتوان به مقایسهی معماریِ آن با بنای نشاندادهشده در فیلم پرداخت. البته تفاوتهایی در تعداد ستونهای نمای اصلی و فُرم ورودی زیرزمین وجود دارد. ولی شاید این تفاوتها در هنگام مرمّت به وجود آمده باشد؛ اینطور که مثلاً یکسری از ستونها را که الحاقی بوده، برچیده باشند!
دانشکدهی هنرهای تجسمیِ دانشگاه هنر اصفهان. عکسها از نگارنده
کلیسای کاتولیکها در پشت دانشکده. عکس از نگارنده
---------------------------
یکی ازسکانسهای زیبای فیلم، آنجاست که خانم آنّا بورکوفسکا (افخمی)، از پناهجویان لهستانی ــ که در ایران ماندگار شده و شوهری ایرانی هم اختیار کرده بود، ترانهای (ظاهراً خود-گفته) به فارسی را با پیانو میخواند و مینوازد. این قطعه را در تماشا و نماشا به اشتراک گذاشتهام؛ با این اندوه که دانستم ایشانْ 10سالیست که درگذشته:
میدانم که دیگر نیستی
فقط غم از تو برایم هست
تو عوض نمیشی با هیچی
قلبت مال دیگریـست
اگر اینجور باشه که ما باید جدا بمونیم
نمیخوام
نمیتونم زنده، بدون تو
چونکه
کس دیگری عاشق توست ...
پینوشت:
ــ بیوگرافی "آنا بورکوفسکا" را در اینجا میتوانید بخوانید.
ــ دربارهی اقامت کودکان لهستانی در اصفهانْ در جریان جنگ جهانی دوّم، مطلب خوبی هم در تارنمای "ایران نامه" موجود است.