نگارنده، پیشتر در مقاله ی «نشانِ دلبستگی های شیخ بهایی به ریاضیات و معماری در کشکول»، به این نتیجه رسیده بود که اطلاقِ لقبِ معمار به شیخ بهایی و اینکه روز بزرگداشت او، روز معمار نام گیرد، جای ایراد دارد. جدا از اینکه هیچ اشاره ی قابل توجهی به دانش و علائق معماریِ او در کتابِ مستطابِ "کشکول" نمی شود، آثار معماری منسوب به او، همچون ساختن منار جنبان، طراحی صحن و سرای حرم رضوی، طراحی گنبد مسجد جامع عباسی اصفهان و ... از منابعی نامطمئن دانسته می شود و نمی توان به آنها تکیه نمود.
نگارنده، همین موضوع را در مصاحبه با خبرگزاریِ مهر، از نو تکرار نمود. در مصاحبه ی مذکور، آقایِ "حشمت الله انتخابی"، اشاره داشته اند که
اگر خصوصیات عجیبی که درباره حمام ِ شیخ بهایی گفته می شود مانند اینکه با یک شمع و یا گاز متان کار می کرده و غیره درست باشد، حداقل جهانگردانی که به این شهر سفر کرده و توضیحاتی درباره بناهایی از جمله حمام شیخ بهایی داده اند، نیز اشاره ای به این موضوع داشتند. ضمن ِ اینکه، در تاریخ کتیبه سردر حمام شیخ بهایی آمده این حمام 34 سال پس از فوت ایشان ساخته شده است*.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* اشاره به تاریخی است که در قالبِ شعر بر روی تزئین کاشیکاری سردر ورودیِ حمام شیخ بهایی نوشته شده است: چون یکی از درون برون آید/ صحت و عافیت بود تاریخ . که به حسابِ جُمّل میشود: 1065 ه.ق
همچنین، همانجا، دکتر "شاهین سپنتا " اشاره ی مفیدِ دیگری داشته اند:
نامگذاری سوّم اردیبهشت به نام روز شیخ بهایی از اساس اشتباه است. ما بارها به مسئولان شهر و شورای اصفهان و شورای فرهنگ عمومی گفتیم که اصرار آنها بر روز سوم اردیبهشت به نام روز معمار آن هم بر اساس روز تولد شیخ بهایی کاملاً بیاساس است*.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ولادت شیخ بهایی را در 26 ذیحجه ی سال 953 هجری قمری دانسته اند، که به تقویم هجری شمسی، میشود 8 اسفند سال 925 خورشیدی؛ وفاتِ "شیخ" را هم در 12 شوال سال 1030 هجری قمری گفته اند، که به تقویم هجری شمسی، میشود 8 شهریور سال 1000 خورشیدی
نگارنده در آن مصاحبه گفته بود که
هیچ سندی وجود ندارد تا ثابت کند که شیخ بهایی در زمینه ی طراحیِ "میدان نقش جهان" و یا "مسجد امام اصفهان" نقشی داشته است؛ اما چون در بین مردم از مقام بالایی برخوردار بود، به همین دلیل طراحیِ بیشتر بناها و مکان های مهم را به ایشان نسبت می دادند!
باری، امروز یکی از استادانم مقاله ای را (منتشره در شماره 138 از "کتاب ماه علوم و فنون" ـ خرداد 1390 ) از جنابِ آقای دکتر "جعفر طاهری" در تأیید گفته هایِ بنده معرفی نمودند. که بخشهایی از آن را ذیلاً میآورم:
در "مستدرک الوسایل" از سید عزالدین حسین بن حیدر کرکی، از شاگردانِ خودِ شیخ بهایی، نقل شده است که هر نادره و غریب و شگفتی را به شیخ بهایی نسبت داده اند، و بیشتر ِ آنها دروغ و بی مستند است.
"مدرس تبریزی" در "ریحانة الادب" در باب آثار منتسب به شیخ مینویسد:
غرائب بسیاری بدو منسوب میدارند؛ در هر جا که امر عجیبی ببینند و یا بشنوند، از آثارِ شیخ-اش دانند. چنانچه گویند، دیوار صحن مقدس مرتضوی از آثار هندسی ِ شیخ است؛ ...
همچنین، تعیینِ سمتِ قبله ی مسجد شاه اصفهان، تقسیم آب زاینده رودِ اصفهان به مالکین و رعایا و قراء و محلاتِ آن شهر، [...] مناره ی جنبانِ اصفهان، ساختمان گلخن حمامی در اصفهان که به حمام شیخ معروف است ـ بطوریکه آب حمام با یک شمع گرم میشده است، و نظایر اینها که در بعضی از کتب تراجم مرقوم و یا در السنه دایر است.
- طرح تقسیم آب زاینده رود ـ موسوم به: طومار شیخ بهایی: "نفیسی" به نقل از "محمدباقر الفت" خاطرنشان میسازد که مدرک انتسابش به شیخ، فقط شهرت بین عوام است؛ والا در صدر نسخه ی طومار، به تنظیم آن در سال 923 ه.ق تصریح مینماید" .آقابزرگ طهرانی" نیز در "الذریعه" خاطرنشان میکند که این طومار، به نادرست به شیخ نسبت داده شده است. و نهایتاً "شاردن" که در سال 1076 ه.ق به ایران آمده بود، و از شهرتِ "شیخ" نیز آگاهی داشت، پس از اشاره به رودخانه ی "زنده رود" و انشعاب جداول و جویبارها از آن برای استفاده ی باغ ها و مزارع، هیچگونه اشاره ای به نقش ِ "شیخ" در این کار و یا انتسابِ آن به او نمیکند.
به نظر میرسد تمامی مدارک تاریخی، دلالت بر عدم انتساب طومار موجود، به شیخ دارد.
- طرح شهر جدیدِ "نجف آباد" (در نزدیکی ِ اصفهان) : ... تنها میتوان امکانِ پیشنهادِ آنرا (به دلیل جایگاه بالای حکومتی) به شیخ بهایی منسوب داشت؛ زیرا "اسکندربیک منشی" که غالبِ ساخت و سازهایِ "شاه عبّاس" را در ایران نام برده است، هیچگونه اشاره ای به "شیخ" و یا نقش ِ او نکرده است.
- مسجد جامع عباسیِ اصفهان: "پوپ" دوره ی ساخت این مسجد را از 1020 تا 1047 ه.ق (اتمام: 17 سال پس از درگذشتِ "شیخ") میداند. در این مسجد، سه فعالیت عمده به شیخ بهایی منسوب است. 1. تعیین دقیق قبله ی مسجد. 2. طراحی شاخص آفتابی و 3. طراحی گنبد ِ مسجد با قابلیتهای صوتی (آکوستیکی).
"ملا جلال منجم" در ضمن رویدادهای مربوط به 1011 ه.ق آورده است:
شاه عبّاس را مهندسی بود صاحبِ بصیرت و طراحی مانی سیرت [...] در این سال، "معمار" طرح عماراتی فرموده بودند، از جمله میدانی که طولش و دورش نهری بود موشح به چنار و بید و در دور ِ آن دو رویه بازاری مشتمل بر دکاکین وسیع.
و در ضمن رویدادهای 1020 ه.ق نیز آورده است:
... چون طرح مسجد (جامع عباسی) کشیده شد، [استاد مذکور] به احسن اوقات و اسعد ساعات، بنای مسجد جامع در کنار میدان جدیدِ اصفهان نمودند.
از سوی دیگر، در کتیبه ی سردر مسجد جامع عباسی، از معمار و مهندس اصلی بنا، استاد علی اکبر اصفهانی به روشنی نام برده شده است.
"ملا جلال منجم"، همینطور (بی-اشاره به نام ِ "شیخ بهایی) در خصوص تعیینِ قبله ی مسجد جامع عبّاسی گفته است:
<روز پنجشنبه، پنجم ربیع الاخر، عُلما جمع شده و قبله ی مسجد جامع عباسی تعیین نمودند>.
بنابراین به نظر میرسد، با توجه به ملاحظاتِ فوق، انتساب طراحی هندسی گنبدِ جامعِ عبّاسی و بالطبع ویژگیهای صوتی ِ آن، و همچنین نقشِ بارزِ "شیخ" در تعیینِ قبله ی این مسجد، به دور از واقعیت باشد.
[...]
دستاوردِ این مقاله، تصریح ِ این نکته است که نسبتِ دیرینه ی «شیخ بهایی ِ معمار»، با توجه به ملاحظاتِ پیش گفته، بسیار دور از واقعیت به نظر میرسد. صِنفِ معماران و بنّایان در گذشته، مبتنی بر سلسله مراتبی بوده است، که فرد پس از طیِ مراحل مختلف، امکان ِ وصول به مراتبِ بالا را داشته است؛ که به دلیل فعالیتهای گسترده ی "شیخ" در حوزه های علمیه و مشغله های حکومتی و سفرهای متعدد، امکان ِ انتسابِ این عنوان را با تردید مواجه میکند.
مورّخان در خصوص نقش "شیخ" در آثار معماری دوره ی صفوی سکوت نموده اند ـ به جز مأموریتِ شیخ به همراهِ ملاجلال منجم و علیرضا عباسی به مراغه، برای بررسی احیای رصدخانه، که ظاهراً عملی هم نشده است ـ و هیچ گزارش متقنی مبنی بر ارتباط شیخ با آثار منسوب به او ثبت نشده است.
[این مقاله را، بطور کامل، میتوانید از اینجا دریافت دارید]
پیشنهادِ نگارنده
نگارنده، در آخرین مصاحبه ی خود با روزنامه ی قُدس ، که پیش از مطالعه ی مقاله ی جناب آقای دکتر طاهری انجام شده بود، و در تاریخ 29 مرداد 1392 ـ در صفحه ی 8 آن روزنامه به طبع رسیده است (دریافتِ پی.دی.اف)، به جفایِ تاریخی در حق معمار مشهور ایرانی، "قوام الدین شیرازی" ، اشاره نموده است؛ و اکنون، پیشنهاد دارد که روز ِ معمار با روزِ بزرگداشتِ این معمار، قرین گردد. در موردِ "قوام الدین شیرازی"، مقاله ی ارزشمندی در نشریه ی «گلستان هنر، شماره 16، تابستان 1388» به قلم جناب آقای "مهدی گلچین عارفی" به طبع رسیده است؛ که در آن چنین آمده
نام ِ استاد "قوام الدین شیرازی" بعنوان معمار، در متونِ زیر آمده است: جغرافیای حافظ ابرو (بعنوانِ معمار ِ مدرسه و خانقاهِ شاهرخ در هرات)، مجمل فصیحی ِ فصیح خوافی، مطلع سعدینِ عبدالرزاق سمرقندی، روضة الصفای میرخواند، تذکره ی مجالس النفائس امیر علی شیر نوایی، تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی و حبیب السیر خواندمیر. همچنین نام ِ ایشان در کتیبه های بناهایِ زیر ذکر شده است: مسجد گوهرشادِ مشهد، و مدرسه ی غیاثیه ی خرگرد
این مقاله را، بطور کامل، میتوانید از اینجا دریافت دارید
به نظر نگارنده، بر استادان و مدرّسان ِ تاریخ ِ معماری ِ ایران است که از طریق ِ "شورای فرهنگ عمومی" (زیر مجموعه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران)، بازنگری در مناسبتِ روز سوّم اردیبهشت را خواستار شده و بطور جدّی پیگیری نمایند؛ و "روزِ معمار" را در مناسبتِ دقیق ِ تاریخی-اش، یعنی قرین ِ زادروز ِ استاد "قوام الدین شیرازی" ، تعریف نمایند.