سرگردانی انسان در این جهان، به مانندِ کودکیست که چون از خواب برمیخیزد، مادر را کنارِ خود نمییابد. "نبودِ" مادر، یا "ندیدن"اش در آن لحظاتِ کوتاهِ بیداری، چنان بیتاباش میکند که گریه سر میدهد. گریهای از سرِ بیپناهیِ غالبشده و ترسِ از دستدادنِ "مهر" و "محبت"ی که هیچکس جز مادر، صادقانه ارزانیاش نمیدارد و بیجایگزین است. همان مهر و محبتی که پیش از بیداری، از مادر به یادش مانده بود ... .