نگارنده را باز عزم بر این شد تا کلام و سخنی نسنجیده را به پیمانهی نقد، وزن کشد: سخنی با عنوانِ «تاریخسازی جریان انحرافی از موضوعی انحرافی به نام تخت جمشید» که توسط آقای "فضل الله موحد" در پایگاه تحلیلی تبیینی "برهان" منتشر شده است.
آقای "موحد" به زعم خود تلاش نمودهاند «با استدلالهای کافی» نشان دهند «که چگونه متخصصان تاریخی ارسالشده از طرف دانشگاههای غرب (دانشگاه شیکاگو) با جعل و دروغ دربارهی تاریخ پیش از اسلام ایران و دستکاری و فریب در ابنیهی تخت جمشید و ساختن داستانهای خیالی دربارهی آن زمینههای فریب قسمتی از جامعه را فراهم آوردهاند تا با استفاده از آن زمینههای تفرقه-افکنی بین مردم مسلمان ایران و سایر مسلمین منطقه را فراهم کنند»!؟
یکی از کهنترین و دقیقترین گراورهایی که از محوطهی "تخت جمشید" بین 8 نوامبر 1704 و 23 ژانویهی 1705 میلادی بدست "کورنلیس دو بروین" ، نقاش و سیاح هلندی، کشیده شده است و وضعیت بنا را بسیار پیشتر از اقدامات مرمتی "مؤسسهی شرقی دانشگاه شیکاگو" نشان میدهد.
مأخذ:
http://odur.let.rug.nl/~drijvers/research/persepol.htm
تأکیدِ نخستِ ایشان بر وجودِ یک زیگورات عیلامی در محل "تخت جمشید" است که از قصد به دست متخصصین [مؤسسهی شرقی] دانشگاه شیکاگو تخریب شده است!؟ آقای "موحد" برای اثبات ادعای خود به سراغ عکسی رفتهاند که همین دانشگاه در وب سایت رسمی ِ خود با زیرنویس ِ روشن منتشر ساخته است؛ زیرنویسی که توضیح میدهد این دیوارهای خشتی، متعلق به بنای "خزانه"ی تخت جمشید است.
تصویر 1 : دیوارهای خشتی ِ "خزانه"ی تخت جمشید ... (سال ۱۹۳۵ میلادی)
مأخذ: مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو
آقای "موحد" ولی در توضیح این تصویر فرمودهاند:
«چنانکه به وضوح مشخص است در حفاریهای دانشگاه شیکاگو یک بنای عظیم خشت و گلی نمایان شده است که نشان میدهد این محوطه یک بنای عیلامی است که پیش از آغاز به کار ساخت قسمتهای سنگی، قرنها فعال بوده و در زیگورات آن فعالیتهای مذهبی انجام میشده است».
نگارنده تصدیق میکند که این دیوارها به اشتباه کوتاه شدهاند (و نه محو) و هدف از اینکار ظاهراً حفظِ پلانِ کلی ِ اثر بوده است. توضیح اینکه: دیوارهای خشتی ِ مزبور را از دل ِ خاک بیرون کشیدهاند (سال 1935 م. گروه کاوش به سرپرستی "اریک ف. اشمیت")، بعد دیدهاند که هزینهی مرمت و راهکار لازم برای حفظ آن را ندارند، پس یا باید به حال خود رهایش میکردند، یا دوباره دفن میکردند، و یا این شیوه را در پیش میگرفتند! و البته این شیوه امروزه موردِ تأیید نیست. ولی خطوط پلان بنا حفظ شده است و شباهتی با یک "زیگورات" ندارد!
تصاویر 2 و 3 : وضعیتِ فعلی دیوارهای "خزانه"ی تخت جمشید، پس از کوتاهسازی (اقدام اشتباه) دیوارهای خشتی و پوشاندنِ رویهی دیوارها با اندودِ کاهگل
مأخذ عکس:
Irania Vista Ara
آقای "موحد" سپس یکسری عکس و البته گزارش "سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران" را آوردهاند که دلالت بر تراش ِ کاملنخوردنِ برخی از نقوش و کاملنبودن ِ سایتپلانِ اثر دارد، و با تأکید بر تصویر سربازی که تراش ریش-اش کامل نشده چنین نتیجه گرفتهاند که «آیا این بنا با نواقصی اینچنینی به مدت 200 سال محل برگزاری جشنها بوده است؟»
نگارنده در پاسخ میگوید که ایشان از «لا اله الا اللّه» فقط "لا اله" را گفتهاند!؟ تصویری از مرمّتهای دقیقِ هخامنشیان در نمای پلکان ِ شرقیِ "آپادنا" ارائه میشود، که نشان میدهد چگونه بخش فرسوده و نقش ِ تحلیلرفتهی سنگی را از جای خود خارج کرده و اثر را با جاگذاریِ هنرمندانهی قطعه سنگِ نو مرمّت کردهاند.
تصویر 4 : نمونهی مرمّتهای دقیقِ هخامنشیان در نمای پلکان ِ شرقیِ "آپادنا" [شاید طی زمان بهرهبرداری از اثر]، که نشان میدهد چگونه بخش فرسوده و نقش ِ تحلیل-رفتهی سنگی را از جای خود خارج کرده و اثر را با جاگذاری هنرمندانهی قطعه سنگِ نو مرمّت کردهاند.
مأخذ عکس: گزارشهای "جوزپه تیلیا"
تصویر 4-1 : برشهای دقیقِ مرمتگران ِ عهد هخامنشی در بخشهای فرسودهی نمای پلکان ِ شرقیِ "آپادنا" [شاید در زمان بهرهبرداری از اثر]، که نشان میدهد چگونه بخش فرسوده و نقش ِ تحلیل-رفتهی سنگی را از جای خود خارج میکردند تا اثر را با جاگذاری هنرمندانهی قطعه سنگِ نو مرمّت کنند.
مأخذ عکس: گزارشهای "جوزپه تیلیا"
آقای "موحد" با قرار دادن دو تصویر زیر و توضیحاتِ ذیلشان، بیاطلاعی خود از قوانین و اصول ِ مرمّتی ِ پذیرفته-شدهی جهانی را گواهی کردهاند:
«شال ستون سالم! و احتمالاً نوساز با ستون تراش-نخورده و یک پایهی ستون با آسیبهای زمانه ترکیبی جعلی و مضحک را نشان میدهند». «دانشگاه شیکاگو در تفسیرات صد ستون، اشارهای به این اسفنکس نکرده و مجموعهی مضحک و سرهم بندی شدهی زیر را در جای آن قرار دادهاند. این کوبیسم! عجیب الخلقه به جای گاو مزبور کاشته شده است تا هویت بابلی آن مخفی شود و جاعلان بتوانند برای کوروش و داریوش که هرگز در تخت جمشید نبودهاند، قصههای هزار و یک شب بسازند»!؟
نگارنده، پاسخگویی به این "ناآگاهی" را با دعوتِ ایشان به عذرخواهی از متخصّصینی که بدانها تاخته است همراه میکند.
کار مرمتی ِ انجام-شده در اینجا، نه توسط یهودیانِ "دانشگاهِ شیکاگو"(!؟) در دههی 1930 میلادی، بلکه توسط مرمتگرانِ "مؤسسهی ایتالیایی خاور میانه و خاور دور" (ایزمئو) در دههی 1960 میلادی به انجام رسیده است؛ مجموعه اقداماتِ مرمتی که از آن تعبیر به "آناستیلوز" میشود. توضیحاتِ مادهی 4 قطعنامهی جهانی مرمّت ابنیهی تاریخی (مصوّب آتن - 1931 میلادی):
«"آناستیلوز" به معنی ِ قرار دادن مجدد تکهها و یا عناصر بدست آمده از بناست. در جریان ِ ترکیب یا نصب مجدد عناصر ساختمانی ِ قسمتهای تخریبشده (عناصری که اغلب میتوانند در بناهای دیگر نیز به کار رفته باشند)، گاهی اتفاق میافتد که بین چند عنصر ساختمانی، فقدان یک بخش به چشم میآید. در اینصورت مرمتگر برای بازسازی ِ کلی و سرپا کردن اثر، به ساختن ِ آن اقدام میورزد. امّا باید اینکار (بازسازی بخش مفقوده) را طوری انجام دهد که بیننده بتواند با یک نگاهِ ابتدایی، قسمتهای نو را از کهنه تشخیص و تمییز دهد. به عبارتی اگر عضوی به بنا اضافه میشود با مصالح و شیوهی مشخصی اینکار عملی گردد تا از قسمتِ اصیل تفکیک شود».
تصویر 5 : ترمیم
ِ یک ستون به شیوهی "آناستیلوز" (ترکیب سنگهای اصیل با سنگهای مرمتی ِ
نو جهت کامل-کردن ِ هیئت و برافراشتن ستون) توسط مرمتگران ِ "ایزمئو" در تخت جمشید
مأخذ عکس: گزارشهای "جوزپه تیلیا"
تصویر 6 : تلاش مرمتگران ِ "ایزمئو" برای برافراشتن گاو غول پیکر ِ سنگی در رواق ِ تالار صد ستون ِ تخت جمشید
مأخذ عکس: گزارشهای "جوزپه تیلیا"
و این کلام ِ حکیم فردوسی که:
بزرگش نخوانند اهل خرد/ که نام بزرگان به زشتی برد
نگارنده در ادامهی گفتار ِ پیشینِ خود در نقدِ نوشتار ِ «تاریخسازی جریان انحرافی از موضوعی انحرافی به نام تخت جمشید»، نگاهی کوتاه به دیگر نوشتهی پرداختهی آن کارگاه با عنوان ِ «پاسارگاد، ساختهی یهودیان یا ایرانیان؟» به قلم "فضل الله موحد" دارد:
آقای "فضل الله موحد" در مقدمهی این نوشتار ِ خود چنین آوردهاند که: «... این جنایت فرهنگی به وسیلهی یک مورخ غربی یهودی به نام دیوید آستروناخ انجام شده است. آستروناخ در فاصلهی سالهای 1340 تا 1343 در مجموعهی پاسارگاد کاخهایی ساخت و آنها را به کوروش هخامنشی در 2500 سال پیش نسبت داد تا به این شخصیت مورد علاقهی یهودیان هویت تاریخی مادی و قابل اثبات بخشد».
تصویر
بالا: محوطهی "پاسارگاد" و
موقعیت دو کاخ S و P نسبت به آرامگاهِ کورش و بنای افراشتهی "زندان سلیمان"
مأخذ:
http://www.livius.org/pan-paz/pasargadae/pasargadae.html
"دیوید
استروناخ" ، باستانشناس بریتانیایی، در سال 1340 (1961 م.) حفاریهای
گستردهای را در "پاسارگاد" آغاز نمود. ولی پیش از او "ارنست هرتسفلد" ،
باستانشناس آلمانی، به همراهِ دستیار معمار خود "فردریش کرفتر" در سال
1307 (1928 م.) حفاری پاسارگاد را آغازیده بودند و با گمانهزنیهای خود
موفق شده بودند نقشهی کفِ دو کاخ ِ اصلی و دروازهی شرقی را تعیین کنند.
آنها همچنین شماری ستون و نقشبرجسته را از زیر خاک بیرون آوردند. در سال
1328 (1949 م.) "علی سامی" تحت نظر اداره کل باستانشناسی ِ ایران ادامهی کار را در "پاسارگاد" بر عهده گرفت و دیوارهایی کنار کاخها جهت حفاظت بناها در برابر تجاوز کشاورزان و مردم کشید ...
با این توضیحات، عنوانی که آقای "موحد" با قاطعیت به "استروناخ" نسبت میدهد: «آستروناخ به عنوان کسی که کار پلید و گناه نابخشودنی ساخت جاعلانهی پاسارگاد را انجام داد...» عنوانی است که او به واقع کسب نکرده است!
تصاویر بالا: طرح و نقشهای که "هرتسفلد" و "کرفتر" از سایتپلانِ "پاسارگاد" و موقعیت دو کاخ S و P ارائه دادهاند و در سال 1941 میلادی -بسیار پیشتر از کاوشهای "استروناخ"- در کتاب "ایران در شرق باستان" به طبع رسیده است.
مأخذ تصاویر: پورادا، ادیث. هنر هخامنشی
آقای "موحد" سپس به سرزنش محقّقینی پرداختهاند که نقش ِ ساختمانِ "دروازه"ی پاسارگاد را تصویر ِ "کورُش" معرفی کردهاند. نگارنده نیز آهنگِ همراهی
با این دسته محقّقین را ندارد، فقط توجه ایشان را به این نکته جلب میکند
که هرچند در وضعیتِ فعلی هیچ نوشتهای معرّفِ این نقش نیست، ولی به گواهیِ نگارههایِ کهن، از جمله نگارهی آبرنگِ "رابرت کرپورتر"، سیّاح و دیپلماتِ بریتانیایی در سال 1818 میلادی، یکی از نبشتههای متعددِ سه-زبانه (پارسی باستان، ایلامی، و بابلی) که در عهد "داریوش" در بناهای "پاسارگاد" نویسانده شده بود، بالای این نقش بوده است؛ با این کلام که: «من، کورُش، شاه، هخامنشی».
تصاویر
بالا:
طراحی "کرپورتر" از نقش ساختمان "دروازه"ی پاسارگاد که نشان میدهد کتیبهی سه-زبانهای با نام "کورش" بالای آن بوده است. این کتیبه امروزه موجود
نیست و آن را کنده و بردهاند!
مأخذ تصویر:
http://www.artarena.force9.co.uk/cyrus1.htm
تصویر
بالا:
روی چین لباس این نقش در کاخ اختصاصی کورش (کاخ P) در سمت چپ به خط میخی
ایلامی و در سمت راست به بابلی نوشته شده است: «کورش، شاه بزرگ، هخامنشی»
پژوهشگران این نبشته را تنها نبشتهای میدانند که به فرمان کورش در
پاسارگاد نقر شده است و باقی نبشتهها را که دربردارندهی نام "کورش" است
به فرمان و امر ِ "داریوش" میدانند.
مأخذ تصویر:
http://www.livius.org/pan-paz/pasargadae/pasargadae_palace_p.html
نگارهی دیگری که "کرپورتر" در همان زمان از آرامگاهِ "کورُش" در دشتِ "پاسارگاد" ارائه داده است، بنای دیگری را در پسزمینه با یک ستون برافراشته و سه ستون ِ فرو-ریخته نشان میدهد که به احتمال، تالار بار عام (کاخ S) است. پس اینکه آقای "موحد" ذیل توضیحاتِ تصاویر 14 و 17 نوشتارشان، فرمودهاند: «این تصویر، کاخ موسوم به S را نشان میدهد که به کاخ بارعام معروف است. در اینجا نیز با ریختن تعدادی قلمه ستون برای کوروش کاخی دیگر ساختهاند» «این تنها ستون باقیمانده که ذکر آن گذشت در رسامیهای قدیمی در نزدیکی تخت جمشید دیده میشود و آستروناخ در کاخ S به کار برده است» اشتباه است!
تصویر
بالا:
طراحی "کرپورتر" از آرامگاه کورش در دشت پاسارگاد (سال 1818 م.) که در پسزمینه بقایای کاخ بارعام (کاخ S) هویداست.
مأخذ تصویر:
The British Library / Heritage-Images
آقای
"موحد" ذیلِ توضیحات ِ تصاویر 15 و 16 نوشتارشان مدعی شدهاند که ستونها
و مصالح ِ یک بنای یونانی مجاور ِ "تخت جمشید" توسط "استروناخ" خرج ساختِ کاخهای "پاسارگاد" شده است؛ همینطور ذیل توضیحاتِ تصاویر 6 تا 11
، نارضایتی خود را از برافراشتهشدنِ ستونهای کاخ ِ اختصاصی ِ کورُش
(کاخ P) توسط "استروناخ" ِ یهودی ابراز نمودهاند!؟ نگارنده در پاسخ، به
ایشان آگاهی میدهد که بنابر گزارشهای موجود، این ستونها تحت نظر اداره کل باستانشناسی ِ ایران (توسط کارشناسان ِ مؤسسهی ایتالیایی ِ شرق میانه و دور: ایزمئو ) نزدیک به سال 1971 میلادی (1350 شمسی) به مناسبت جشنهای 2500 سالهی شاهنشاهی از همان محوطهی "پاسارگاد" (اطراف آرامگاهِ کورُش) جمعآوری و برپا شدهاند
و "استروناخ" در این میان نقش ِ چندانی نداشته است. گزارش ِ "علی سامی" در
اینخصوص خواندنیست:
تصویر
بالا: طرحی از آرامگاه کورش در سال 1638 میلادی. و ستونهایی که از محل کاخهای دشت پاسارگاد برداشته و به دور آن چیدهاند. اثر " آلبرشت فون ماندلسو"
مأخذ تصویر: وبسایت اختصاصی دکتر "کاوه فرخ"
تصویر
بالا: طرحی از آرامگاه کورش از بالا، که موقعیت و پراکندگی ِ ستونهای ِ سنگی ِ چیدهشده در دورادورش را نشان میدهد.
مأخذ تصویر: هرتسفلد - ایران در شرق باستان