هفتهی پیش، مجالی دست داد و توانستم مجموعهای از انیمیشنهای هنریِ "ایشو پاتل" (انیماتور هندیالاصلِ کانادایی) را تماشا کنم.
در اینجا یکی از زیباترین آنها را با عنوان بهشت (1985) تقدیم دوستان میکنم. البته آن بخشی از انیمیشن را که رمز و راز معنوی-اش را با موسیقی "چوپان تنها"ی گئورگه زامفیر (با همکاری جیمز لَست) پیوند زده است [نسخهی کامل این انیمیشن را در ویمئو میتوانید تماشا کنید].
جان هالاس، در کتاب "استادان انیمیشن" دربارهی تکنیک استفادهشده در این اثر برای خلق زیبایی بصری چنین نوشته است:
«قصر بلورین، فاقد پسزمینهی نقاشیشده است. جلوهی زیبای این قصر از طریق سوراخکردن کاغذ و عبور نور از آن حاصل شده است. برای کاملکردن این جلوه در هنگام فیلمبرداری فیلتر ستارهساز به کار رفته است. این فیلتر، پرتوهای تاباندهشده از هر روزنه را بصورت ستاره درمیآورد و به پسزمینه، درخشش میبخشد. برای اینکه جلوهی نهایی به دست آید، هر صحنه باید 5 الی 24بار فیلمبرداری شود».
وقتی چیزهای بد را در آدمها جستجو میکنی، حتماً پیداشون میکنی!
بهتره دنبال خوبیهای مردم بگردی!داشتم فیلم پولیانا (1960) [+] ساختهی کلاسیک شرکت "والت دیزنی" را تماشا میکردم، که جملهی زیبای بالا را شنیدم.
در بخشی از فیلم، همین خانم داره به کشیش دستور میده که در نطق هفتگیش
برای ترساندن مردم از گناه و وسوسهی شیطان، تا میتونه پیاز داغ جهنم رو زیاد کنه! در ادامه، ولی «پولیانا» به کشیش میگه کلی متن شاد
مذهبی وجود داره و اساساً خدا برای مردم، «شادی» میخواد نه سختی! و اینکه
اگه چیزای بدـو تو آدما جستجو کنی، حتماً پیدا میکنی؛ پس خوبه که بگردی دنبال
خوبیهای مردم!
در انتها هم، شاهد تحوّلِ کشیش و عذرخواهیش از مردم شهر برای حرّافیهای بیهودهی چهارسالهاش هستیم.
دو بخش از فیلم را جدا کردهام و باهم در اینجا به اشتراک گذاشتهام.
پینوشت:
1- این فیلم، از روی داستانی به همین نام از نویسندهی آمریکایی «النور اچ. پورتر» [+] ساخته شده است. این داستان، در سالهای دههی 1340 شمسی توسط شیده جلاییفر به فارسی نیز برگردانده شده و انتشارات فروغی آنرا در سری "داستانهای زرین"-اش چاپ کرده بود.
روی جلد و صفحاتی از ترجمهی فارسی کتاب پولیانا
2- یادمـه در نوجوانی، کتابی هم از نویسندهی اسپانیایی «آنا ماریا ماتوته» [+] با ترجمهی شیوای محمد قاضی خوانده بودم با عنوان «پولینا، چشم و چراغ کوهپایه» [عنوان اصلی: پائولینا، دنیا و ستارگان]؛ که شخصیت دختر قهرمانِ داستان-اش "پولینا" شباهتهای زیادی به همین "پولیانا" داشت!