وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

فرشته آبی


من اگر مشغله‌ی زندگی‌ و غمِ نان نبود، بخش عمده‌ای از لحظاتم را به کتابخوانی و دیدنِ فیلم‌های کلاسیک و هنری میگذراندم.

تصاویر زیر را از فیلمی که اخیراً دیده‌ام فرشته‌ی آبی (1930) [+] جدا کرده‌ام. اثری عالی از یوزف فون اشترنبرگ بر اساس رُمانی از هاینریش مان [در ایران هم ترجمه شده توسط آقای محمود حدادی].

این فیلم، یکی از اوّلین فیلم‌های ناطق سینمای آلمان است که باعث شهرت مارلنه دیتریش (بازیگر نقش لولا ـ زن سبک‌سر خواننده‌ی کاباره) شد. بازی امیل یانینگز هم (در نقش پروفسور راث ـ معلم سختگیر دبیرستان) فوق‌العاده است و به قول ژرژ سادول "نمایشی بی‌نظیر است از تباهی انسانی شریف".

ظاهراً آقای حدادی که اصل رُمان را در سال 1373 از آلمانی به فارسی برگردانده‌اند [منتشره توسط نشر آویشن]، خودشان استادیار دانشگاه شهید بهشتی هستند. علاقه‌مند شده‌ام تا این ترجمه را هم بیابم و بخوانم.


فضای اکسپرسیونیستیِ محله‌ی کاباره‌ی "فرشته‌ی آبی"

---------------------------------------------


پروفسور "راث" ـ تحقیرـشده توسط دانش‌آموزانی که تا دیروز مورد عتاب-اش بودند

---------------------------------------------


ازدواج نامبارکی که ظرف 5سال [از 1924 تا 1929 ـ آنطور که در فیلم تأکید می‌شود]، پروفسور "راث" را تبدیل به "اونراث" [در آلمانی به معنی گَند و آشغال] می‌کند: از معلمی تا دلقکی!