نامهی قدردانی ِ چند تن از دانشجویانم در گروه "مرمت و احیای بناهای تاریخی" دانشگاه نیما در شهر محمودآباد؛ و دعوتنامهی اختصاصیشان برای شرکت در جشن روز دانشجوی ِ سال 1386.
«به نام یزدان پاک»
بزرگ مَردا !
همچون تو رستمی باید
که هفت خوان ِ زمان را طلسم بگشاید
مگر دوباره جهان را به نور ِ مهر و خرد
هم آنچنان که تو میخواستی بیاراید!
--فریدون مشیری--
سپیده که سر بزند در این بیشهزار ِ خزانزده، شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوئیدیم. پس به نام ِ زندگی هرگز مگو هرگز ...
--پُل الوار--
فاصلهها گاهی آنقدر زیاد میشوند درون ِ ذهنمان که ما را واداشته تا بنشینیم و بر آن باشیم که در این دود-گرفته زمین، که کمتر بوی ِ "کورُش" و "داریوش" میدهد، و کمتر نشانی از مردان پاک و دلیر ِ سرزمین اهوارییمان دارد، به یاد تمام افتخارات میهنمان دلهایمان را به هم نزدیک کنیم.
عجیب نیست در این سرزمین، وجود ِ چون مایی که خواستار بهترینهایی چون گذشته باشیم. صمیمیت، محبت، گرمی و دوستی، نماد ِ ما جوانانی است که آمدیم و با شما ساخته شدیم.
"شاهنامه" را آنگونه خواندید که ما را برد تا قلب ِ "سهراب" و "اسفندیار"؛ و جنگیدیم جنگهایشان را چون "فردوسی" ِ نامدار؛ و افتخار کردیم چون شما به داشتن ابرمردانی که کتاب بزرگ ِ تاریخ را آفریدند.
حال به پاس آنهمه زحماتی که در حق ما انجام دادید، بزمی ترتیب دادهایم و خواستار حضور گرم و صمیمیتان هستیم. دعوت ما را پذیرا باشید و بدانید که دیدار دوبارهی شما استاد ارجمند شادمان میکند.
وعدهی ما: 16 آذر ماه 1386 -روز دانشجو-
مکان: ساختمان جدید دانشگاه ِ "نیما"
جمعی از دانشجویان رشته مرمت و احیای بناهای تاریخی