خوشا جز او ندیدن مولویوار
نه ره، نه رهروی، نه راهبر هیچ
بشر دل دارد و از دل همه چیز
غیاب دل کند ذات بشر هیچ
ضریبی دان جهان از عشق در عشق
وگرنه مضربی از هیچ در هیچ
همه عشق و همه عشق و همه عشق
دگر هیچ و دگر هیچ و دگر هیچ
(اسماعیل خویی)