نویسـندهی این دفتر، تا اینجا هرچه گفت، از خود گفت و حُب و بغضهایش ...
ولی امروز صبح که از خواب برخاست، با خود اندیشید که آیا هنوز میتواند
صدای سُم ِ اسبان ِ راهوار را در دشتها بشنود؟ آیا هنوز میتواند غم
فراق و دوری ِ دلدادگان را دریابد؟
ناگزیر، کمی با خود خلوت کرد ...
آنگاه، قطعهای از "شاملو" به یادش آمد:
«بر زمینهی سربی صبح
سوار
خاموش ایستاده است؛
و یال بلند اسبش در باد پریشان میشود.
خدایا خدایا !
سواران نباید ایستاده باشند
هنگامی که
حادثه اخطار میشود!
کنار پرچین سوخته
دختر
خاموش ایستاده است؛
و دامن نازکش در باد
تکان میخورد.
خدایا خدایا !
دختران نباید خاموش بمانند
هنگامی که مردان
نومید و خسته
پیر میشوند!»
پولیوشـکاپولی (Полюшко Поле)
صدای ِ "اُریگا" برای تو مأنوس بود؛ همسر ِ "ژیان ساعدی"؛ و مادر ِ "آلیوشـا" ...
«دشت، دشت ِ من،
دشت ِ پهناور ِ من!
دلاوران و قهرمانان چه سان بر اسبان ِ راهوار خود تازند،
دلاورانی که گذشـتهاند.
باد، نغمهی شجاعتتان را خواهد پراکند
در سرتاسر این دشت ِ سبز.
ترانه و نغمهای که گذشـته،
آنها را با فخر و شکوه خود تنها و رها بگذار،
و راهنمایشان باش تا انتهای راههای غبار گرفته ...
دشت، دشت ِ من،
دشت ِ پهناور ِ من!
دلاوران و قهرمانان چه سان بر اسبان ِ راهوار خود تازند،
دلاورانی که گذشـتهاند.
دشت، دشت ِ من! چه بسیار لحظات غمبار که دیدهای،
چه خونهایی که سیراب-ات کرد،
خونهایی از ما که گذشـته.
دشت، دشت ِ من،
دشت ِ پهناور ِ من!
دلاوران و قهرمانان چه سان بر اسبان ِ راهوار خود تازند،
دلاورانی که گذشـتهاند ...»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ترانهی زیبا و غزلگونهی «پولیوشـکاپولی/ Polyushko Pole» با صدای اثیریِ "اُریگا" را از اینجا یا اینجا میتوانید دانلود کنید.
برای خواندن ِ متن ِ ترانه به روسی، و برگردان ِ انگلیسی ِ آن اینجا را کلیک کنید.
اجرای مشهور ِ حماسی ِ موسیقی پسزمینه-ی این ترانه، که در ایران به "مرغزارهای روسی" (Meadowland) معروف است، را از اینجا میتوانید دانلود کنید.