وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

روزهای کرونایی

شاید سال‌ها بعد [اگر بودم] دوباره به این نوشته‌ها برگردم و بخوانم احوال خودم و مردم ایران را ....

ویروس کرونا در کشور، شیوع پیدا کرده است. اکثر دولت‌ها، مراودات عادی خود با ایران را قطع کرده‌اند و هر آمد و شدی از/به ایران را ممنوع کرده و در شرایط قرنطینه‌ی سخت قرار داده‌اند. دانشگاه‌ها و مدارس کشور، تعطیل شده است و از مردم خواسته‌اند تا در خانه‌های خود بمانند و از حضور در فضاهای جمعی و شلوغ بپرهیزند.

پیش‌تر، هربار که سرماخوردگی شدیدی پیدا می‌کردم  ــ با تب و سرفه و گلودرد و خستگیِ بدن و کوفتگی عضلات، می‌گفتم که «آنفولانزا» گرفته‌ام! پزشکان هم غالباً مخالفتی با کثرت استعمالِ این واژه نشان نمی‌دادند و همین هم این نامگذاریِ کذایی را موجّه جلو می‌داد!

امّا تازه امروز دانستم که هیچوقت گرفتار «آنفولانزای واقعی» نشده بودم!

... داشتم تلفنی با خواهرم [که پزشک است] درباره‌ی «کرونا» صحبت می‌کردم و با همان تصوّرات پیشین و تحلیل‌های رایج تلویزیونیِ این ایّام، می‌گفتم که حالا اگر هم کسی کرونا بگیره، ظاهراً زیاد خطرناک نیست و میگن ضعیف‌تر از آنفولانزاـست ... ما که این همه آنفولانزا گرفته‌ایم و از سر گذرانده‌ایم .... 

با توضیحات خواهرم امّا فهمیدم که آنچه این همه‌سال اشتباهاً آن را "آنفولانزا" می‌نامیدم/می‌پنداشتم، در واقع از جنس همان سرماخوردگی‌های شدیدی‌ بوده که یحتمل آدم را چندی در زمستان گرفتار کند و بگذرد؛ ولی «آنفولانزای واقعی» می‌تواند کُشنده باشد و مرگبار! همانطور که «ویروس کرونا» می‌تواند کُشنده باشد و کل بافت ریه را از بین برده و به قلب بزند!

این را نوشتم که هُشیار باشیم جلوی این بی‌خیالیِ عمومی‌ که گمانِ باطل برده است بر کم‌‌بودنِ خطر ویروس کرونا نسبت به آن آنفولانزای کذایی!

-----------------------------

در این روزهای تعطیلی مدارس و شوخی‌شوخی، جدّی شدنِ مرگ و میر، یاد یک داستان از محمدرضا کاتب در "کیهان‌بچه‌ها"ی دوران نوجوانی‌ام افتادم. گشتم پیدای‌اش کردم و کل-اش را اسکن‌شده در اینجا  گذاشتم. نسل نوجوانِ امروزی، شاید باورش نیاید و غلو بپندارد؛ ولی احوال خیلی از ماها در دهه‌ی شصت واقعاً همینطوری بود؛ با همین بدبختی [و البته دلخوشی] که این داستان یک گوشه‌اش را به طنز گفته است! 


چند فیلم خوب هم دیدم که یکی‌ش "گذرگاه کاساندرا" (1976) [+] بود. از چندسال پیش، در برنامه‌ی دیدن داشتم-اش ولی رغبت و فرصتی دست نمی‌داد. تا این ایّام که داستانِ آن قطارِ مرگ با مسافرانی که گرفتار شیوع یک بیماری ناشناخته بودند برایم جالب شد. به تماشا نشستم و هم‌ذات‌پنداری کردم با ترس و دلهره‌‌ و فداکاری کاراکترهایش! بخش‌هایی از آن را در آپارات گذاشته‌ام؛ با همان موسیقی تیتراژ معروف از جری گولداسمیت ــ که گویی پایان محتوم یک جامعه (یک قطار با مسافران-اش) را یادآوری می‌کند!




نقدی بر دوبله‌ی فیلم مردی برای تمام فصول


تغییر اسامیِ آن‌دسته از اماکن و بناهای تاریخی ایران که نام «شاه» بر آنان بود، تصمیمی بود که بعد از انقلاب ــ با توجه به روحیه‌ی انقلابی ــ از سوی مدیران و کارگزاران شهری اختیار شده بود. مثلاً مسجد شاهِ اصفهان و تهران را مسجد امام نامیدند؛ یا میدان شاه و خیابانِ شاه در تهران را به میدان قیام و خیابان جمهوری تغییر نام دادند ....

باری، این اتفاق در فیلم‌ها و کارتون‌های سینمایی هم افتاده است!

نمونه‌ی دم دستی-اش فیلم "مردی برای تمام فصول" (1966) شاهکار ستایش‌شده‌ی فرد زینه‌مان است که برنده‌ی 6جایزه‌ی اسکار شده بود.

این فیلم، یکبار قبل از انقلاب، دوبله شده بود. ولی مُراد من در این نقد، دوبله‌ی آشنای دوّم است که بعد از انقلاب و در سنین نوجوانیِ ما از تلویزیون پخش شد. در این دوبله‌ی اخیر، آقای منوچهر اسماعیلی به جای پُل اسکافیلد (در نقش سِر تامِس مور) صحبت کرده‌اند.

در سکانس پایانی، سِر تامِس مور، خود را مطیع و خدمتگزار خوبِ "شاه" می‌خواند و می‌گوید که حتی به حُکم مرگ-اش هم چون از سوی "شاه" است گردن می‌نهد!

ولی در دوبله‌ی فارسی، کلاً "شاه" را از کلام او حذف کرده‌اند و "خدا" را به جایش نشانده‌اند! به جای "خدمتگزارِ شاه" هم گذاشته‌اند "خدمتگزار درماندگان"! شاید "تامس مور" همین منظور را هم داشته است (!) ولی با تغییر دادن و حذف کردنِ سوگندِ وفاداری-اش به پادشاه، در ماهیتِ تاریخیِ واپسین کلام-اش دست برده‌اند!

دیالوگ‌های اصلی و دوبله را به ترتیب جهت مقایسه در اینجا گذاشته‌ام. یک نکته‌ی حاشیه‌ای هم اینکه آقای "اسماعیلی" همه جا، "فَتوا" را اشتباهی تلفظ می‌کنند "فُتوا"!