وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...
وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

وبلاگ شخصی یاغش کاظمی

یا دلنوشته‌ای و حدیث نفسی؛ یا پژوهشی از برای تبادل آرا و آموختن بیشترم. ادعایی نیست ...

نامه‌ای به یک معلم

نامه‌ی زیر را چهار روز پیش در صندوق پستی این تارنگار دریافت کردم. نامه‌ای است از سوی یکی از تازه‌ــ‌فارغ‌التحصیلان رشته مهندسی معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسر؛ که با خواندنش، خستگی‌هایم را فراموش کردم:


و شمع را طریقتی است که تا پایان راه یاریگرش خواهد بود؛ و پروانه را معرفتی است که تا پایان راه کسب خواهد کرد و شمع‌سان خواهد سوخت؛ و حکایت شمع، حکایت دستان «استاد» بود که بی‌صدا می‌سوخت. 

با ســــــــــــــلام 

دلسوزی، تلاش و کوشش حضرتعالی در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه با دانشجویان و ایجاد فضائی دلنشین برای کسب علم و دانش و درک شرایط دانشجویان حقیقتاً قابل ستایش است. اینجانب بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات و خدمات ارزشمند شما استاد گرانقدر تقدیر و تشکر نمایم. 

از خداوند متعال برایتان سلامتی، موفقیت و همواره یاد دادن را مسئلت دارم. 

واقعاً از مفیدترین ساعات تحصیلم در دانشگاه آزاد واحد رامسر، که گذر زمان رو حس نمیکردم و همیشه مشتاقانه حاضر میشدم، ساعات درس شما بود؛ درس‌های معماری اسلامی و مرمت. 

پاینده باشید.