-
"جنگجو" ، "شمشیر" ، و "سنگ"
یکشنبه 1 اسفندماه سال 1389 21:09
"جنگجو" ، "شمشیر"ِ خود با غضب بر "سنگ" کوبید! "شمشیر" که "سنگ" را شکافته بود مفتخرانه از سلحشوریِ خود لاف می زد: من در جنگ هایِ بسیاری بوده ام و از همه ی آنها پیروز بیرون آمده ام! تو ای "سنگ"ِ نادان که به سکوت روزگار می گذرانی و هر دم از خزه هایِ هرزه بر سطح...
-
ملاقاتِ هرکول با زرتشت
پنجشنبه 14 بهمنماه سال 1389 22:36
ملاقاتِ هرکول با زرتشت آقایِ "حسین وحیدی" در مقدمه ی کتابِ «سرود هات 30 گاتها، دو نیروی همستار در فرزان زرتشت» ، ضمن انتقاد از آنانی که «بخش کردنِ نیروهایِ گیتی به نیک و بد» را به "زرتشت" نسبت می دهند، این گونه سخنان را همردیفِ " کژ داوری" و "کژ اندیشی" و "کژ گویی"...
-
گناه ِ آتش افروزی
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 11:40
امروز که این نامه را نوشتم، کیلومترها دورتر در خاک ِ مصر، مردمان در تکاپوی ِ پایان دادن به خودکامگی ِ 30 ساله ی خداوندگاری دروغین اند. چنین باشد! Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 -چرا آتش افروختی؟ آنجا سکوت بود و تاریکی! باید نوری می بود و صدایی! -آتش افروختن اینجا گناهی است...
-
چراغ ِ عشق
جمعه 8 بهمنماه سال 1389 19:50
چراغ ِ "عشق" را به سوخت بار ِ "تنهایی" و "سفر" به دوش کشیدی ... روایت هر چه بود، پایان نزدیک است ... کاری بزرگ و زمانی اندک برایِ برآوردن اش! دریغ! لیک، فصل ِ سکوت هم به حُرمتِ "تلاش" پایان یابد! مغبون آن است که از داستانِ سفر، به خواندنِ اوّل و آخرش بسنده کند و چشم ِ خود بر...
-
ترانه ها و خاطره ها (بخش دوّم: "... و موسیقی آغاز شد")
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 22:27
این جمله ی مشهوری است: "آنجا که کلام بازمی ماند، موسیقی آغاز می شود!" در پُستی که آغازین بخش ِ سلسله نوشتارهای ِ "ترانه ها و خاطره ها" بود، سخن از همین شد: پایان ِ کلام و آغاز ِ موسیقی! ترانه ای که اکنون با برگردان ِ فارسی اش می آورم، مفهومی دیگرگون از "آغاز" دارد؛ مفهومی که برای ِ...
-
رنگِ گـُل ، و رنج ِ خار ...
پنجشنبه 23 دیماه سال 1389 21:27
سلامٌ علیک ای حکیم ِ گزین، سرافراز "فردوسی"ِ پاکدین! روانِ تو آسوده و شاد باد، دلت هم ز بندِ غم آزاد باد! بارها از بازیِ زمانه گفتی و اینکه چه اشتباه است دل بستن به خوشی ِ گذرای ِ آن ... شگفت اندرین گنبدِ تیزرو بماند همی دل پُر از رنج ِ نو یکی را همه بهره شهدَست و قند تن آسانی و ناز و بختِ بلند یکی زو همه...
-
افسانههای ماهِ رنگپریده (۲)
پنجشنبه 16 دیماه سال 1389 19:24
افسانههایِ ماهِ رنگپریده (۲) مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم / هوادارانِ کوی-اش را چو جانِ خویشتن دارم در پُستِ قبلی، حکایتِ "زنِ برفی" بازگفتم و اینک روایتی دیگر از "افسانههای ماهِ رنگپریده" ؛ روایتی از انیماتور شهیر ژاپنی "کیهاچیرو کاواموتو" ( Kihachirō Kawamoto ) بر...
-
افسانه هایِ ماهِ رنگ پریده (1)
پنجشنبه 16 دیماه سال 1389 02:43
افسانههایِ ماهِ رنگ پریده (1) نویسندهی دفتر ِ "از این اَوستا" را مهری به فسانههایِ ملل است؛ هرچند که او را پیوسته عزم به روایتِ داستانهایِ پارسی است، ولی هر افسانهای را بجز لعاب و کِلکِ خیالانگیزش، بهرهای است و عبرتی؛ آنسان که گوید: تو این را دروغ و فسانه مدان/ به یکسان رَوِشن زمانه مدان/ ازو هر چه...
-
آن روز که خواهد آمد ...
یکشنبه 12 دیماه سال 1389 21:51
آن روز که خواهد آمد، "شاهنامه"خوان خواهی بود: همانا که گُل را بها خواستی / بدان رنگِ رخ را بیاراستی همی رنگِ شرم آید از گردنت / همی مشک بوید ز پیراهنت نگارا ! بهارا ! کجا رفته ای / که آرایش ِ باغ بنهفته ای؟ آن روز که خواهد آمد، باران که ببارد، کوهِ سبز ِ شسته از باران را آنسوی ِ پنجره خواهی دید و آواز ِ مبهم...
-
جدال ِ "شکسپیر" با سیرک
سهشنبه 7 دیماه سال 1389 21:10
"مارک تواین" نویسنده و طنزپرداز ِ توانای ِ آمریکایی، در فصلهای 21-23 از کتابِ مشهور ِ "هاکلبری فین" شرح می دهد که چطور دو مرد با القابِ "دوک" و "پادشاه" تلاش کردند نمایشنامه ای از "شکسپیر" را در یک شهر ِ کوچک اجرا کنند و از قضا در شبِ اجرای ِ نمایششان، یک سیرک به آن...
-
به یزدان یکی آرزو داشتم ...
جمعه 26 آذرماه سال 1389 13:47
خوانندگانِ این وبلاگ نیک میدانند که سه سال است بخشی از زندگی خود را صرفِ ساخت ساختمان آموزشی دانشگاهی در شهرم "رامسـر" نمودهام. نه فقط نظارتِ کارگاهی و کنترلِ این پروژهی ساختمانی، بلکه حتی بخش اعظمی از پیگیریهای اداریِ مربوطه را بر عهده داشتهام. مسئولیتی بود در قبال شهرم و مردم ِ شهرم که با سرافرازی به...
-
در جست و جوی حقیقت
سهشنبه 23 آذرماه سال 1389 22:17
مگر تو چشم ِ دیدن و گوش ِ شنیدن داری؟! نه! زندگی ادامه دارد و حقیقت جز لحظاتی کوتاه نقاب از چهره برنمیگیرد! (سید مرتضی آوینی) تاسوعا و عاشورای سال ِ گذشته تو کجا بودی؟ من در سفری بودم به نیاسر . رفته بودم چارتاقی را ببینم. با ماشین ِ خودم رفته بودم، ولی در نزدیکی ِ نیاسر، در اتوبان ِ قم-کاشان تصادفِ وحشتناکی کردم ......
-
کینه ی دهقان
جمعه 19 آذرماه سال 1389 13:14
... و از "هشام بن محمد کلبی" روایت کرده اند که "خسروپرویز" چندان مال فراهم آورد که هیچیک از شاهان نداشته بود و سپاهِ وی تا قسطنطنیه و افریقیه رسید. وی زمستان به مداین بود و تابستان را مابین مداین و همدان به سر می کرد. گویند وی را دوازده هزار زن و کنیز بود، و هزار فیل یکی کم، و پنجاه هزار مرکوب داشت...
-
شأن آدمی
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 23:47
چو بیدار گردی، جهان را ببین که دیباست با نقش ِ "مانی" به چین چو رخشنده گردد جهان ز آفتاب رخ نرگس و لاله بیند پر آب بخندد بدو گوید اى شوخچشم به عشق تو گریان نه از درد و خشم (فردوسی) من دیدهام بسیار مردانی که خود میزانِ شأنِ آدمی بودند، و از کبریای روح بر میزانِ شأنِ آدمی بسیار افزودند. (سایه) ازبکستان-...
-
ترانه ها و خاطره ها (ماهِ سپید)
جمعه 12 آذرماه سال 1389 21:22
چنین گفت کاین گر فرشته بدی ز مشک و زعنبر سرشته بدی وگر دیو بودی نگفتی سرود همان نیز نشناختی زخم ِ رود (فردوسی) در "از این اَوسـتا" بسا از ترانه هایی که دوست میداشتم سخن گفته ام؛ و حال، ترانه و سرودی دیگر: نغمه ای به زبان ِ ایتالیایی با نام ِ ( bianca di luna ) به چم و معنی ِ "ماهِ سپید" . این ترانه...
-
سفر به دیگر سو
دوشنبه 8 آذرماه سال 1389 21:57
من از میان همهی شما منتظر کسی بودم ... که نیامد! (سید علی صالحی) هر انسانی در این جهان رسالتی دارد؛ وظیفه ای؛ مسئولیتی که حُکم ِ انسان بودن بر دوش اش نهاده! و این سخت است! می توان بیهوده زیست و به پایان رسید! و هم می توان این مسئولیت را تقبّل نمود و در ادای اش به استقبال ِ سختی ها رفت! گاهی کارد به استخوان می رسد!...
-
دشتِ بزرگ
شنبه 6 آذرماه سال 1389 18:25
گاهی تصویری می بینی، عکسی، نگاره ای که تو را با خود همراه می کند و چنان تأثیرگذار است که در همه ی عمرت، باز لحظاتی پیش می آید که آن را در گوشه ای از رویاهایت ببینی! احساس ِ من به نقاشی های ِ "حسین محجوبی" از این گونه است ... دشتِ بزرگ! انتهایت کجاست؟ من 30 روز است که در راهم؛ از دریا دور شده ام به امیدِ...
-
جایگاهِ "آتش بهرام"ِ اصفهان، و سرود ِ آتشـگاه
پنجشنبه 4 آذرماه سال 1389 18:27
دوستداران ِ اصفهان، یکم ِ آذر ماهِ هر سال را روز ِ «نکوداشتِ اصفهان» نامیده اند. شرح مختصری از چرایی ِ این نامگذاری را می توانید در اینجا بخوانید. دوستِ فاضل ِ ارجمند، جناب آقای دکتر شاهین سپنتا به مناسبت ِ این روز پرسشی را از طریق ِ ایمیل مطرح ساختند که «از دیدگاهِ شما مهمترین چالش پیش روی شهر تاریخی اصفهان در حال...
-
قربونی ...
چهارشنبه 3 آذرماه سال 1389 21:22
مرگ گاهی وُدکا مینوشد. گاه در سایه نشسته است و به ما مینگرد ... (سهراب سپهری) امروز نیز مانند ِ دیروز، تا غروب یکسره وقتم صرف ِ این شد که بر کار پیمانکار برق دقیق شوم و امیدوارانه بکوشم کار نصب صحیح کابلهای سنگین ِ برقرسانی -آنهم 11 رشته کابل 100 متری- از ساختمان ِ پُست ِ برق تا ورودی ِ تعبیه شدهی داخل ِ ساختمان ِ...
-
بازگشت به "جماله"
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 23:48
سال ها گذشت از خط های ِ درهم ِ الف و ب و مشق هایی که برای ِ خط خوردن در سطر نمی گنجید ... «ف.شهبازی» شهریور ماهِ سال 84 صفحه ای در اینترنت آپلود کردم با عنوان ِ :. یاد :. که خاطراتِ عهدِ دانشجویی ام در آن جمع آمده بود ... چهار سال پس از آن تاریخ، زمانی که به مناسبتی گذارم به اصفهان افتاده بود، در غروبی ناخودآگاه گام...
-
روکو و برادرانش
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 18:30
روکو و برادرانش، و سیاوش سالها پیش فیلم ویدئویی ِ سیاه و سفید ِ رنگ و رو رفتهای دیده بودم با عنوانِ "روکو و برادرانش" که "آلن دلون" در آن بازی میکرد و کارگرداناش "لوکینو ویسکونتی" بود؛ اکنون که سالها از دیدنِ آن فیلم گذشته، بنا به حادثه و اتفاقی، یادِ آن فیلم در ذهنام بیدار شده است......
-
اسفرجان
جمعه 14 آبانماه سال 1389 11:53
اسفرجان نوروز ِ امسال یادداشتی برای "بنیاد میراث پاسارگاد" فرستاده بودم در باب ِ شهرکِ "اسفرجان" که با استقبالی از سوی ِ دوستان مواجه شد. دوست ِ ایراندوستِ ارجمندم "پژمان شیبانی اسفرجانی" در ادامهی آن مقاله، عکسهایی دلنشین از "اسفرجان" برای سایت ِ مزبور ارسال داشتهاند که لینک...
-
یکی داستان ...
چهارشنبه 12 آبانماه سال 1389 23:05
یکی داستان ... پیرمرد! این همه داستان که گفتی به چه کار ِ ما آمد؟ این همه که گفتی، پوچ بود! باطل بود! راهِ امروز ِ ما جدا از آن است! اگر بودی، می دانستی که چه بیهوده از عمرت گذشتی! من که اصلاً نمی فهمم پیرمرد، تو که آن همه ثروت داشتی چه جنونی عارض ات شد که همه را خرج ِ داستان و افسانه کردی؟ چه می خواستی مرد؟ خودت گفتی...
-
مسافر
جمعه 7 آبانماه سال 1389 23:57
"مسافر" تو کجا شدی؟ پاییز ِ امسال را دیدی؟ دوباره هوا سرد شده! خسته نباشی! چقدر راه آمدی تا رسیدی! از کنار ِ پرچین ِ کوتاه که می گذشتی، در آن مسیر ِ گویی بی انتها که برگهایِ خزان زده رنگی اش کرده بود، به ناگاه ایستادی. نگاهت می کردم؛ مردد بودی از این همه رفتن؛ خسته بودی؛ می خواستی در پای ِ همان پرچین بنشینی...
-
رستاخیز
جمعه 7 آبانماه سال 1389 00:26
رسـتاخیز "تولستوی" در سال 1899 میلادی، در سنین ِ 70 سالگی ِ خود رُمانِ بزرگِ "رستاخیز" را نوشت . "رستاخیز" آنچنان که از نام ِ آن برمی آید سفر ِ نویسنده است به اعماقِ جامعه ی خود؛ به صحرای ِ محشری از "رنج ِ انسانی"؛ رستاخیزی عینی و این جهانی؛ حدیث ِ "نان" و...
-
مسئله روباه بالدار
جمعه 30 مهرماه سال 1389 04:33
مسئلهی روباه بالدار "هانس پیتر اشمیت" در مقالهای با عنوان The Senmurw, of Birds and Dogs and Bats که در سال 1981 در شمارهی نهم نشریهی ارجمندِ "پرسیکا" به طبع رسید، بحثی مبسوط دارد دربارهی "سِن مورو" که نامِ پهلَوی مرغی اساطیری در اَوستاـست؛ و ضمن روایت مطالب مرتبط با...
-
وصیتنامهی اورفه
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 21:13
اپیزود اول: مرگ در غالب آثار ادبی و نمایشی، "مرگ" در کالبد یک مرد مجسّم شده است و نه یک زن. ولی در فیلم "اورفه" ، "مرگ" یک زن است؛ آنهم زنی که عاشق مردِ "شاعر"ی می شود که زمانِ "مرگ"-اش فرا رسیده و باید جانش ستانده شود. مضمونی غریب ... ؛ چه کسی دیده است که...
-
دونده
جمعه 26 شهریورماه سال 1389 15:09
صبحگاه که می دوی، گاهی به هنگام ِ دویدن، به هنگام ِ گذر از پل ِ کوچکی که ترنّمِ آب ِ جاری اش گوش ات را می نوازد، به هنگام ِ دیدنِ طلوع ِ خورشیدِ روز ِ نو در پس ِ باندِ فرودگاهِ کوچک، خاطره های مبهمی در ذهن ات جان می گیرد ... خود را می بینی در یک کاپشن ِ سبز در حال ِ دویدن در زمانی دور؛ آن زمان که هنوز چشمانت عینکی...
-
دانشگاهی که ساختم
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1389 01:18
تمام کردن هر کاری که دیرزمانی بر آن وقت گذاشتهای، بهترین و خوشترین لحظاتِ زندگیات را صرفش کردهای، برایش جنگیدهای و کوشیدهای ... خوش است! مانندِ نغمهای است که زمان زیادی بر ذهنات بوده و کوشیدهای تا نُتهایش را بنویسی و بتوانی ماندگار و جاودانهاش کنی. دانشگاهی که سه سال زندگی و فکر ِ خود را بر آن گذاردهام اینک...
-
تمبر
پنجشنبه 21 مردادماه سال 1389 23:34